ویران شدنِ هر شییء و اثر تاریخی، از بین رفتن بخشی از تاریخ یک کشور است. برباد رفتن هر نشانهی بجا مانده از دورانهای پیشین، به معنای بربادرفتن خاطره و یادمانِ همبافته با آن است. از امپراطوری بزرگ مادها در همدان (پایتخت آن امپراطوری= هکمتانه=هگمتانه) نشانههای بسیار اندکی برجای مانده است. مرکز شهر هگمتانه که توسط بیگانگان با خاک یکی شده و با تلنبار کردن خاک بر آن به صورت تپهای در شهر کنونی همدان بجا مانده (تپهی اکباتان) چند دهه است که بدست باستانشناسان در حال بازشکافی، خاکبرداری و کاووش است)
مردم ایران میکوشند با کشف و شناخت هرنشانهی تاریخی، رویدادهای محو و مهآلود تاریخی مربوط به آن را با نمادهای بیرونی زنده کنند و این در حالی است که بنیادگرایان حکومت اسلامی می کوشند با پوششهای دروغین نوسازی و آبادسازی و سدسازی، هرنشانهای در ایران را که اشارهای به مجد و شکوه تاریخ پیش از اسلام دارد از بین ببرند.
مردم همدان در نخستین سال پیروزی فاجعهی انقلاب 1357 با چشمان خود دیدند که چگونه حزباللهیها با اشارهی روحانیون و رهبران انقلابی جمهوری اسلامی، به کتیبههای گنجنامه تیراندازی و سنگپرانی کردند و نوشتههای آن را مخدوش و معیوب و ناکارا کردند. این دو سنگنبشته که بر سینهی صخرهای کوه الوند ودر ارتفاعی بلند حک شده بودند، امروزه بیشتر به دولوح درهم شکسته شبیهاند تا دو کتیبهی مهم و ارزشمند تاریخی.
نگهداری از هر نشانهی تاریخی در ایران، نگهداری از بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ما ایرانیان است.
سرودهی زیر را پیشکش کسانی میکنم که هنوز هشیاری و بیداری خود را در برابر قدرتهای حاکم ناایرانی بر ایران از دست نداده اند.
از هگمتانه چه ماندهست؟
میرزاآقاعسگری (مانی)
تُندباد
بر ستونهای شکستهی تالار، دريده میرود.
سرود سنگ، ريههای تاريخ را پر و خالی میکند.
دشتميشان* کاغذی مچاله در دهان باد.
اين کاخ
نُماد بيرونی خيال.
اين دشت
تکهئی از بامگاه سبز بود.
از هگمتانه چه مانده ست
جز معماری شکستهی تُندباد؟
سرخی اسبها که از الوند بروند
شيرها که سنگ شوند
باد بر جگنها که پاره پاره بريزد
پارچهی آسمان
از روی دشت که برچيده شود
پردهی کهکشان
از شانههای الوند که فرولغزد
از هگمتانه چه میماند؟
از آن همه آواز،
سکوتی نرم و لرزنده
لای سنگهای چشمه مانده است.
مِه خيسِ بامدادی
شيههی اسبها را فروپوشانده.
مادها
در کاخهای گياهی خفتهاند.
آويشن،
- شهبانوی سبزپوش مادها -
تاريخ را از بوی خوش شعر میآکند.
از هگمتانه همين مانده است!
گوژپشتان برگردهی باد پامینهند
از منارهها مويهی مرگ بر باروهای شکسته فرومیريزد
سايهها
زير مرگجامه پنهان میشوند
شاه بانوی سبزپوش
در بوتهی آزُربه* میخوابد.
هگمتانه از تالارهای تاريخ برون میخزد!
--------------------------------------
هکمتانه = هگمتانه = اکباتان = همدان. نخستین پایتخت ایران در زمان مادها
دشت ميشان= دشتی بر بلندیهای الوند در همدان
آزربه = آويشن به گويش همدانی
شعری از دیوان دوجلدی سروده های مانی با نام : «خوشهئی از کهکشان» که در دست انتشار است.
mani@nevisa.de