بازگشت به صفحه اصلی

آيا شما هم نامه ي سرگشاده را امضا کرده ايد؟


نگذاريم نوروزمان را نيز غارت کنند

دکتر محمدعلی دادخواه:

نوروز ريشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي كاملاً ايراني دارد  و ديگران به دليل پيوندي كه با ما داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، آن را برگزاري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند

از: کميل روحانی

جمشيد، اولين پادشاه اساطيري ايران باستان، نوروز را اولين بار به عنوان جشن ملي پارسيان رسمي كرد. به استناد اسناد زيادي كه در دينكرد، شاهنامه و بسياري منابع ديگر وجود دارد، ايرانيان باستان، نوروز را از زماني نامعلوم به وسعت ‌تاريخ، گرامي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستند و سرودهايي را در نيايش اهورا مزدا سر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند.


به گزارش خبرنگار ايلنا، پارسيان باستان بر اين باور بودند كه نوروز روز پيدايش هستي بود و اهورا مزدا جهان را در اين روز بنا نهاد.
هرچند كه در اوستا اشاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي به اين جشن نشده است؛ ولي به باور زرتشتيان، ماه فروردين "نخستين ماه گاهشمار خورشيدي ايرانيان"، به فروه وش يا سرزندگي اشاره دارد كه دنيا مادي را در آخرين روزهاي سال دچار دگرگوني مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند.
البته روايات ديگري نيز در مورد نوروز وجود دارد كه از جمله آنها مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان به روز تخت نشستن كيخسرو كه ايرانشهر را به اوج شكوفايي خود رساند، اشاره كرد.
روايت ديگر اين است كه در اين روز ويژه "يكم فروردين"، جمشيد، پادشاه پيشدادي, برروي تخت طلايي نشسته بود و در حالي كه مردم او را روي شانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي خود حمل مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند، آنها پرتوهاي خورشيد را بر روي پادشاه ديدند و آن روز را جشن گرفتند.
از جزييات برگزاري اين جشن پيش از دوران شاهنشاهي هخامنشيان اطلاعاتي در دسترس نيست؛ ولي آثار اين جشن بزرگ را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان در تخت جمشيد به وضوح ديد و بنابر تصويرهاي موجود مردم و بزرگان ملل مختلف، براي اداي احترام و آوردن هداياي شاه جهان به پارسه سفر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند و آن گونه كه در تاريخ آمده، شاه نيز به داد خواهي آنان رسيدگي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد و حرف‌‏هاي دل آنها را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنيد و دستورات لازم را براي رفاه حال همه صادر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد. به اين موضوع در كتيبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي بابل نيز اشاره شده است.
پارتيان و ساسانيان نيز هر ساله در برگزاري اين جشن، مراسم و آيين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي ويژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي داشتند.
مردم ايران باستان نيز در صبح نوروزي روي يكديگر را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بوسيدند و به يكديگر آب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پاشيدند و شادي و پايكوبي را به انتهاي خود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانند.
فردوسي نيز سروده است:
سر سال نو هرمز فرودين بر آسوده از رنج تن، دل زكين
به جمشيد به گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
بزرگان به شادي بياراستند مي ورود و رامشگران خواستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان يادگار
پس از حمله تازيان، علي‌‏رغم محدوديت‌‏هايي كه در برگزاري جشن‌‏ها و آيين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي ملي پديد آمد، تازيان نتوانستند نوروز را از ايران بگيرند.
امروزه جغرافياي اين جشن به ايران محدود نمي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و در كشورهاي افغانستان، تاجيكستان، تركمنستان، آذربايجان، تركيه نيز گرامي داشته مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و مردم اين كشورها نيز نوروز را با مراسم ويژه خود جشن مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرند؛ ولي هيچ كشوري نمي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند ادعا كند بنيان‌‏گذار نوروز است جز ايران. اين جشن نبايد به جز نام ايران به نام ديگري مزين شود.
متاسفانه در اظهارات اخير مسوولان سازمان ميراث فرهنگ و گردشكري، مطرح شده پرونده نوروز را به همراه ديگر كشورها ثبت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم. اين سوال مطرح مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود كه آيا در هيچ كجاي اين پرونده نبايد اشاره شود كه تاريخچه پيدايش اين جشن كجا است؟
اصلاً آيا امكان نداشت اين پرونده به گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي معرفي شود كه به عنوان ميراث جهان ايران مطرح شود؟ آيا باز هم ضعف مديريت قسمت ديگري از تاريخ ايران را خواهد گرفت؟
محمد دادخواه، وكيل و موسس كانون مدافعال حقوق بشر در ايران، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد: طبق اسناد و مدارك موجود، اين امكان وجود دارد كه با پي‌‏گيري و مديريتي صحيح و اصولي، نوروز به نام ايران ثبت شود. نوروز ريشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي كاملاً ايراني دارد و ديگران به دليل پيوندي كه با ما داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، آن را برگزاري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند.

خبرگزاری کار ايران

تاريخ :03/11/1385