Save  Pasargad Committee

پيوند به خانه

 

 

هفتم آبان، روز وحشت رژیم

 

    مقداد عسگریان

    هفتم آبانی ديگر، سالگشت صدور منشور کورش بزرگ، از راه رسيده است. راه مردمان را بر پاسارگاد – آرامگاه پدر ايرانيان – بسته اند. اما پيام سکولار کورش بر آسمان ايران می چرخد و لرزه بر اندام اشغالگران اسلاميست حکومت ايران می اندازد.

    من در اواسط  دهه ی هفتاد، در بحبوبهء نوجوانی، متوجه شدم از آنجا که مسلمان زاده هستم مجبورم مسلمان باشم و راه دیگری هم وجود ندارد. آن زمان در دوره ی راهنمایی بودم و جشن تکلیف و کلاس های دینی با اصرار بسیار برگزار می‌شد. تأکید بر آن بود که ما مسلمان هستیم و اسلام بالاتر از هر باور و عقيدهء دیگری است. اما در همان زمان، زندگی در شیراز و نزدیک بودن به آثار تاریخی بر جای مانده از ایران باستان، توجه مرا به تاریخ ایران جلب کرده بود. البته کتاب های درسی تاریخ آن زمان هم بسیار با کیفیت تر از اکنون بودند و گذشتهء ایران را با کمی انصاف به دانش آموزان انتقال می دانند. در میان تمام دوگانگی هایی که در آن سال‌ها برای همدوره ای های من وجود داشت، دریافتم که من نخست ایرانی هستم و بعد هر چیز دیگری؛ و این سوال برای من همیشه مطرح بود که چرا مسئولین مدارس، اعم از مدیر و استادان مشاور و دینی تأکید دارند که من اول مسلمان هستم و سپس ایرانی؟ 

    شاید حدود 10-12  سال داشتم که برای اولین بار در دوران کودکی به پاسارگاد رفتم. همان حسی که در آنجا به من دست داد بیست و پنج سال بعد در دیدار از محل یادبود آبراهام لینکلن تکرار شد؛ حس غریبی که هشدار می داد اینجا یادبودگاه انسان بزرگی بوده است. تک تک سنگ های بنای پاسارگاد، که پيکر کوروش بزرگ را در خود جای داده بودند، سخن از ‌ دوره ی باشکوهی در اعماق تاريخ می گفتند. عظمت این بنا نه ناشی از بلندی آن و نه در سنگ های چیده شده در آن بود. می فهميدم که این سرزمین و بنای جای گرفته در آن شکوه و جلال خود را از کوروش بزرگ می گیرند.

    اکنون از آن زمان تقریباً سه دهه گذشته است و حکومت اسلامی با وقاحتی دم افزون هر سال راه مشتاقان کوروش را به پاسارگاد می بندد تا به امت اسلامی یاد آوری کند که آنها اول مسلمان هستند نه ایرانی. در واقع، حکومت اسلامی در چهل سال گذشته سعی بسیار داشته است که ایرانیان هویت ملی خود را فراموش کنند و جزئی از امت اسلامی شوند. خراب کردن به عمد یا غیر عمد آثار به جای مانده از تمدن باستانی ایران، و جعل تاریخ در کتب درسی دانش آموزان، و تلاش برای حذف تاریخ باستان نمونه های کمی از تلاش بسیار حکومت اسلامی برای محدود کردن دانش و آگاهی جوانان و نوجوانان از تاریخ گذشته سرزمین شان است

اما اکنون، روز هفت آبان، که به همت بنیاد میراث پاسارگاد و بانو شکوه میرزادگی «روز کوروش بزرگ» نامیده شده، به کابوس ترس آفرينی برای حکومت اسلامی تبدیل شده است؛ تا جایی که دست به تخریب جاده های منتهی به پاسارگاد می زنند تا مبادا خیل بزرگ دوستداران کوروش فرا رسيدن این روز را در پاسارگاد جشن بگیرند

    توجه کنيم که در چهار دههء گذشته از عمر حکومت اسلامی، اپوزیسیون خارج از کشور، با همهء سر و صدایی که بلند می کند، نتوانسته مردم ایران را در برابر حکومت اسلامی متحد کند ولی این اقدام بنیاد میراث پاسارگاد چنان لرزه ای بر ارکان حکومت اسلامی انداخته که اثر آن را حتی در اپوزیسیون خارج کشور هم مشاهده می‌کنیم. این روزها حمله های ناجوانمردانه ای از طرف افراد به اصطلاح سلطنت طلب (که اغلب مأموران حکومت اسلامی اند) به شخص شکوه میرزداگی می‌شود، آن هم با شدتی که حکومت اسلامی را از مداخله ی مستقيم بی نياز می کند. چرا که اکنون دقیقاً کاری انجام شده که حکومت اسلامی مجبور است وقت و پول زیادی را صرف خنثی کردن بی نتيجه ی آن کند.

 

برگرفته از خبرگاه سکولاردموکرات ها

۷ آبان ۱138929 اکتبر 2019

 

 

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com