International Committee to Save the Archeological Sites of Pasargad |
|
يبانيه ها | آرشيو مطالب پاسارگاد | آرشيوخبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيوتاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | و آرشيو هاي ديگر بازگشت به صفحه اصلی
سپرهای آويخته در برابر تهديد
حضرات انگليسي براي حفظ پايه هاي تمدن و مايه هاي فخر و مباهات ما و معرفي آن به جهانيان ، صلاحيتشان از خود ما بيشتر است و به قولي دايگان مهربان تر از مادرند.
«اينک که به ياري مزدا تاج پادشاهي ايران ، بابل و کشورهاي جهات
چهارگانه را به سر گذاشته ام اعلام مي کنم تا روزي که زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت
را به من مي دهد ، دين و آيين و رسوم ملتهايي را که من پادشاه آنها هستم محترم
خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زيردستانم ، آنها يا ملتهاي ديگر را مورد
تحقير قرار دهند و يا به آنها توهين نمايند».
اين عبارات بخشي از اولين بيانيه حقوق بشر در تاريخ تمدن است که 2545 سال پيش توسط
کوروش صادر و روي استوانه اي حک شد. آن استوانه اکنون در موزه بريتانيايي شهر لندن
نگهداري مي شود. يعني حضرات انگليسي براي حفظ پايه هاي تمدن و مايه هاي فخر و
مباهات ما و معرفي آن به جهانيان ، صلاحيتشان از خود ما بيشتر است و به قولي دايگان
مهربان تر از مادرند.
اما قسمت تلخ اين کمدي آنجاست که برادران انگلوساکسون همين حضرات در آن سوي
آتلانتيک و در هاليوود، با توليد فيلمهايي چون اسکندر، 300 ، پرسپوليس و... ريشه
فرهنگ و تمدن و تاريخ ما را از بيخ مي زنند.
در جريان اين تهاجم ، طرف مقابل شمشير را کاملا از رو بسته و نعره هل من مبارز سر
مي دهد، يعني دشمن ، سلاح ، جبهه و... کاملا آشکار و هويداست و اين يا از بخت و
اقبال خوش ماست يا از وقاحت و حماقت آنها. اما متاسفانه در اين جبهه ما هميشه منفعل
و در بهترين حالت (که بندرت اتفاق مي افتد) مدافع بوده ايم.
معمولا بعد از اين که طرف ما موضوعي را علم مي کند و با شبکه گسترده رسانه اي اش ،
افکار عمومي جهان را تحت تاثير قرار مي دهد، ما با جمع آوري امضا براي طومار
اينترنتي مي کوشيم آن را محکوم کنيم و يا چند صباحي براي تنوير افکار عمومي
ميزگردهاي کارشناسي برپا مي کنيم و اين يعني دفاع منفعلانه يا نوشدارو پس از مرگ
سهراب.
آيا سياستمداران ما بايد تنها 2500 سال استبداد شاهنشاهي را فرياد کرده و گاهي در
تريبون هاي بين المللي نيز آن را اعلام کنند؟ آيا ما واقعا در اين 2500 سال
استبداد، 250 سال حکومت آبرومند نمي توانيم پيدا کنيم که آن را به رخ جهانيان بکشيم
و در اين گونه موارد سپر دفاعي مان و عصاي دستمان باشد؟ واقعيت اين است که حکومت
هاي گذشته به حکم ظلمشان و با مصداق «الملک يبقي مع الکفر و لايبقي مع الظلم» ساقط
گشته اند و اين در مورد تمام سلسله هاي پادشاهي از ساساني زرتشتي تا صفوي شيعي صادق
است.
اما اين تمام واقعيت نيست. اگر مدتي است ما انوشيروان را به داشتن لقب ظالم مفتخر
کرده ايم ، در تمام متون قديم از او به عنوان دادگر ياد شده است. و اگر شاه حسين
صفوي تاج سلطنت را دو دستي تقديم محمود افغان کرد، شاه عباس پاي استعمار پرتغال را
از اين مملکت بريد و اگر داريوش سوم ايران بزرگ را با بي کفايتي تحويل اسکندر
مقدوني داد، اشکانيان آن را از زير يوغ حکمرانان سلوکي يوناني نجات دادند و....
اما متاسفانه ما در اين چند سال اخير فقط در جهت نفي کامل حکومت هاي گذشته مان گام
برداشته ايم و اين گونه است که خود را در برابر تهاجم فرهنگي بيگانگان ، بي سلاح و
سپر انداخته و منفعل مي يابيم و هنگامي که چيزي شبيه 300 يا پرسپوليس ساخته مي شود،
ما نمي دانيم از چه چيزي بايد دفاع کنيم.
ابوالفضل ابوالحسني چيمه
http://www.jamejamonline.ir/shownews2.asp?n=206071&t=cul