بازگشت به صفحه اصلی

 

شكايت سازمان های غیر حکومتی به كميسيون اصل 90 مجلس

برای جلوگيری از آبگيری سد سيوند

ما خواهان توقف ساخت سد سيوند و عدم آبگيري آن هستيم                                     

در شكايت گروهی از سازمان های غیر حکومتی دوستدار ایران كه خطاب به كميسيون اصل 90 مجلس تهيه شده ، امضا کنندگان به ‌استناد گزارش « جمع‌بندی و بررسی دیدگاه‌های کارشناسی درباره‌ي زیان‌های ناشی از آبگیری سد سیوند بر میراث فرهنگی و طبیعی تنگه‌ي بلاغی و پاسارگاد » كه به پيوست شكايت‌نامه‌ ارائه شده به كم‌توجهي‌هاي « سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري » و وزارت نيرو به ميراث فرهنگي معترض بوده و خواهان توقف ساخت سد سيوند و عدم آبگيري آن شدند.

در اين گزارش مستند ، هشت آسيب برجسته و عمده‌اي كه آبگيري سد سيوند برای میراث فرهنگی و طبیعی در پي دارد ، چنین بر شمرده شده است : 1 - از میان رفتن جاده تاریخی تنگه بلاغی 2- خدشه‌دار شدن ثبت جهانی پاسارگاد 3 - تخریب سازه‌های باستانی بر اثر بالا آمدن میزان آب‌های زیرزمینی 4 - تخریب سازه‌های باستانی بر اثر افزایش رطوبت محیط 5 – از میان رفتن گذرگاه تاریخی عشایر و مراتع آن‌ها 6 - محو وضعیت توپوگرافی منطقه بلاغی 7 - احتمال وقوع زمين‌لرزه پس از آبگيري سد سيوند 8 – آسیب‌های زیست‌محیطی ناشی از آبگیری سد سیوند . هم‌چنين در ادامه با مروري بر برآوردهاي غلط ارائه‌شده از سوي مجريان ساخت سد و راهكارهاي ناقص پيشنهادي، تصريح شده است: اما به گمان ما، تشويش افكار عمومي و از دست رفتن اعتماد، مهم‌ترين آسيبي است كه از آبگيري سد سيوند حاصل مي‌شود. سرمايه‌ي ملي هزينه‌شده براي ساخت اين سد هيچ قابل قياس با سرمايه‌ي انساني و اثر رواني ناگواري نيست كه بر ايرانيان دوستدار ميراث فرهنگي اين مرز و بوم خواهد داشت، اثري كه شايد بر روند وقايع آتي ايران تأثيرگذار باشد.

جمع‌بندی و بررسی دیدگاه‌های کارشناسی درباره

زیان‌های ناشی از آبگیری سد سیوند

بر میراث فرهنگی و طبیعی تنگه بلاغی و پاسارگاد

( ارائه شده به کمسیون اصل 90

 و نمایندگان مجلس در آذر ماه 1385 )

تاریخچه و موقعیت سد سیوند :

همان گونه كه آگاهيد سد سيوند در ۹۵ كيلومترى شمال شيراز، ۵۰ كيلومترى تخت جمشيد و در حدود ۱۷ كيلومترى پاسارگاد روى رودخانه پلوار و درون منطقه‌اى كه به تنگه بلاغى معروف است و در بخش هخامنش شهرستان پاسارگاد قرار دارد، مراحل پاياني ساخت خود را مي‌گذراند. تنگه بلاغى كه رودخانه پلوار در آن جارى است در حد فاصل پاسارگاد و تخت جمشيد واقع شده است. رودخانه پلوار (سيوند) پس از گذشتن از كنار آرامگاه كوروش از راه تنگه بلاغى به شهر استخر و شهر پارسه (تخت جمشيد) مى‌رسد. اين رودخانه به عنوان حلقه پيوند دو محوطه ثبت‌شده در فهرست ميراث جهانى، نه تنها به عنوان يكى از چشم‌اندازهاى تاريخى - فرهنگى، بلكه از منظر طبيعى و پيدايش مهم‌ترين استقرارهاى دوره تاريخى ايران در محدوده آن نيز حائز اهميت فراوان است.

از سوي ديگر تنگه‌ي بلاغي به دليل عبور عشاير و مسير كاروان‌رو تاريخي و ‏جاده‌ي شاهي ـ معروف‌ترين و كهن‌ترين جاده‌ي بين‌المللي جهان ـ و آثار بسيار ارزشمندي چون سكونت‌گاه‌هاي انسان‌هاي دوره‌ي پارينه‌سنگي،‏ بقاياي دهكده‌ها، كوره‌هاي ذوب فلز و كوره‌هاي 7500 ساله‌ي سفالگري‌، كارگاه‌هاي فرآوري غذا‌، سازه‌هاي آبي و دفاعي، گورهاي باستاني، و... با پيشينه‌اي به گستره‌ي 10 هزار سال،‏ از اهميت به‌سزايي در بررسي و شناخت تاريخ و فرهنگ ما برخوردار است كه آبگيري آن سد مي‌تواند همه‌ي اين آثار را به زير غبار فراموشي و شايد نابودي ببرد. هم‌چنين رطوبت ناشي از درياچه‌ي پشت سد در درازمدت بر زيست‌بوم منطقه تأثير گذاشته و با پديد آوردن و رشد دادن گياهان مخرب بر روي سازه‌هاي دشت پاسارگاد، به ويژه آرامگاه كوروش (نماد جهاني ارج‌گزاري به حقوق بشر و كسي كه به‌تعبير علامه طباطبايي در كتاب ديني ما با نام ذوالقرنين از وي ياد شده است)، اثرات ويران‌گري بر اين يادمان‌هاي گران‌قدر خواهد داشت. در ادامه اشاره خواهيم كرد كه آسيب‌هاي سد سيوند تنها به موارد فوق محدود نمي‌شود و مطالعات جديد، پي‌آمدهاي آبگيري اين سد را بسي بيش از اين نشان مي‌دهند.

تهيه طرح احداث سد سيوند پس از انقلاب در سال ۱۳۶۷ آغاز شد. سپس اين طرح به سازمان برنامه و بودجه ارائه شد و عملیات اجرایی ساخت سد از سال ۱۳۷۱ طى مراسمى با حضور آقاى هاشمى رفسنجانى، رئيس‌جمهور وقت و توسط شركت سكو - وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى - آغاز شد. سد سيوند سدى است خاكى - با هسته رسى- و ۵۷ متر ارتفاع كه طول تاج آن ۶۰۰ متر است و برآورد می‌شود درياچه پشت آن ۲۵۵ ميليون مترمكعب گنجايش خواهد داشت. اين درياچه در شرايط معمولى ۱۱ كيلومترمربع مساحت دارد كه اين رقم در زمان سيلابى بودن رودخانه به ۱۵ كيلومترمربع خواهد رسید.

هدف از ساخت اين سد، كنترل سيلاب‌هاى رودخانه سيوند و آبرسانى به ۹ هزار هكتار از زمين‌هاى زيردست سد در دشت توابع ارسنجان ذكر شده است. براى سد سيوند با توجه به فرازپى‌هايى كه در آن ساخته شده، عمر مفيد ۵۰ ساله عنوان شده است اما به دليل اين‌كه سد در مسير سيلاب‌هاست و در نتيجه رسوب آن بالا خواهد بود، ممكن است عمر مفيد آن كمتر شود. سد داراى سه دريچه زيرين، ميانى و زبرين است كه در ايران به علت عدم توانايى در رسوب‌گيرى، به سرعت دريچه زيرين از سوددهى مى‌افتد و بيشتر از دو دريچه ديگر براى هدايت آب سد استفاده مى‌شود.

از دید اقتصادی، سدی که باید سه ساله ساخته می‌شد، 14 سال ساخت آن طول کشیده است. با هزینه ساخت این سد می‌شد سه سد مشابه را ساخت. بنابراین، یک سد غیرضروری را با یک طرح و سازه غلط در یک محل نامناسب زمین‌شناسی و در یک محل ممنوعه میراث فرهنگی جهانی، در طی 14 سال یا نزديك به پنج برابر زمان واقعی به چند برابر هزینه واقعی بر پا کرده‌اند و ادامه این روند زیان‌های اقتصادی سد را بیش‌تر می‌کند (با عنايت به اين‌كه تنها يك‌سال است كه افكار عمومي نسبت به ساخت اين سد حساس شده است).

 

مروری به برخی از آثار به دست آمده در تنگه بلاغی :

1 - ابزارهای سنگی 40 هزارساله: دست‌افزارهاي سنگي كه در حوزه رودخانه كشف شده متعلق به دوراني است كه در ادبيات باستان‌شناسي به دوران «موستري» يا «موسترين» معروف است. اين دوران به 250 هزار تا 40 هزار سال پيش مربوط است و به روزگاراني كه هنوز انسان‌ها ابزار زندگي‌شان را از سنگ‌ها مي‌ساختند، برمي‌گردد.

2- دو غار سكونتگاه انسان‌هاى دوره پارينه سنگى: این غارهای ده هزار ساله با آبگیری سد غرق می‌شوند.

3- كوره‌هاى ۷۵۰۰ ساله سفالگرى: این کوره‌ها نشان مي‌دهند اين محوطه روزگاري کارگاه صنعتي پخت سفال در بیش از هفت هزار سال پيش بوده است. يکي از کوره‌ها هنوز کانال سوخت‌رساني دارد.

4- گورهاى باستانى متعلق به ۷ هزار سال پيش: حفظ این گورستان‌هاى وسيع براى جامعه‌شناسى و انسان‌شناسى دوره‌هاى تاریخی بسيار ارزشمند است و متاسفانه با آبگیری سد به زير آب می‌روند. برای نمونه گور مادر و فرزندي مربوط به هفت هزار سال پیش است که با کشف اين گور تعداد اسکلت‌هاي تنگه بلاغي به 8 اسکلت رسيد. اسکلت این مادر و فرزند در حالي کنار هم پيدا شده‌اند که مادر فرزند خود را به آغوش کشيده است و به صورت پهلوخواب در گور گذاشته شده‌اند. اين اسکلت‌ها به دوره باکون، يعني حدود هفت هزار سال پيش تعلق دارند و در بخش مسکوني ساکنان اين دوره کشف شده‌اند. 

5 - كارگاه‌هاى تولید نوشیدنی: این کارگاه‌های منحصر به فرد با آبگیری سد از میان می‌روند.

6 - چهار هزار قطعه سفال متعلق به دوران فراهخامنشى: این سفال‌ها نشان مي‌دهند اين محوطه روزگاري کارگاه صنعتي پخت سفال در هفت هزار سال پيش بوده است.

7 - 25 قطعه از 25 خمره بزرگ و قمقمه سفالي: یکی از این خمره‌ها خمره ذخيره آذوقه است که با وزنى معادل ۱۲۰ كيلوگرم، بزرگ‌ترين ظرف باستانى ايرانى به شمار مي‌آيد.

8 - حوض ساخته‌شده از لاشه سنگ با اندود گچ: بقایای آن با آبگیری سد از میان می‌رود.

9 - مُهر باستانى: مهری با نقوش افقى و قدمت پنج هزار و پانصد ساله كه نشان می‌دهد اين منطقه از نظر تجارى اهميت داشته و از آن‌جا كه مهر، نشان از مالكيت اشخاص دارد مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه در دوران باكون، مالكيت شناخته شده بود.

10 - خندق طويل دوره فراهخامنشي در تنگه بلاغی: بقایای این خندق با آبگیری سد از میان می‌رود.

11 - دهكده‌اى متعلق به دوره هخامنشى: این روستاي هخامنشي با ديوارهاى دفاعى و لوله‌هاى سفالى دفع فاضلاب در نزديکي سد سيوند واقع شده و با آبگيري اين سد، در درياچه آن غرق مي‌شود. تاکنون باستان‌شناسان با انجام بررسي‌هاي ژئوفيزيک، بيش از 30 خانه يا اتاق را که اکنون زير خاک مدفون مانده‌اند در اين محوطه شناسايي کرده‌اند. كشف يك دهكده هخامنشي اهميت زيادي دارد و اين نخستين باري است كه بقاياي معماري روستايي اين دوره باستاني و با اهميت ايران، شناسايي مي‌شود.

12 - بقاياي کوشكي از دوره هخامنشي: این کاخ متعلق به داريوش اول و نشان از شكارگاه بودن اين منطقه‌ي زيباست.

13 - كوره‌هاى فلزريزى عهد داريوش.

14 - سازه‌های آبی: يكى از شگفتى‌هاى این منطقه بخشی از سازه‌هاى آبى است که حفظ آن‌ها مى‌تواند مبناى پژوهشى دامنه‌دار براى آگاهی از میزان شناخت ايرانيان دوران باستان از سد و سدسازى باشد و متاسفانه با آبگیری سد از میان می‌رود.

15 - دو مهره سنگي، چرخ نخ‌ريسي، کاسه مرمري و سرپيکان‌هاي هخامنشي و سلوکي.

16 - گورستان‌های بزرگ دوره اشکانی: این منطقه‌ها با آبگیری سد زیر آب می‌رود.

17- هفت كيلومتر مرز سنگى (ديوار دفاعى) مربوط به دوره اشکانی: این مرز با آبگیری سد زیر آب خواهد رفت.

18 - يک محیط معماري کهن که در آن دو سکه از دوره قباد اول کشف شد.

19 - يك منطقه توليدى ابزارآلات كشاورزى كه احتمالاً متعلق به دوران ساسانى است: با آبگیری سد نابود می شود.

20 - روستاى ۹ هكتارى ساسانى- اسلامى: این روستا با آبگیری سد نابود می‌شود.

21 - گورهاى سنگى دوره فرمانروايان محلى فارس: این گورها با آبگیری سد ار بین می‌روند.

 

بررسی راهكارهاى پيشنهاد شده :

باستان‌شناسان معتقدند با آبگيرى سد سيوند بين ۸۰ تا ۱۷۴ اثر و محوطه باستانى - كه هر محوطه شامل اجزاى بسيار گوناگونى است - به زير آب خواهد رفت كه اگر در آن ميان اشياي آسيب‌پذير (فلز، استخوان و عاج، چوب، بافته و مخصوصاً رنگ) وجود داشته باشد براي هميشه از ميان خواهد رفت.در حال حاضر باستان‌شناسان پس از مستندسازى برخى آثار، براى جلوگيرى از تخريب، مجدداً آثار را زير خاك مدفون كرده‌اند و برخى باستان‌شناسان نيز ترجيح داده‌اند كه مناطق تاريخى را كاوش نكنند تا از آسيب در امان باشند. باستان‌شناسان معتقدند که برای جلوگیری از زير آب رفتن محوطه‌های تاريخى نباید سد را آبگيرى نمود. وزارت نيرو مدعي است كه مي‌توانسته در آذرماه سال گذشته سد را آبگيري كند ولي به خاطر نجات ميراث فرهنگي اين آبگيري را به عقب انداخته است. اين ادعا نمي‌تواند درست باشد، چرا كه در سيزدهم آبان‌ماه سال گذشته، گروهي از مهندسان سازمان نظام مهندسي ساختمان استان فارس از آن منطقه بازديد كردند و مي‌توانند گواه باشند كه ساخت بدنه‌ي سد آغاز نشده بود (عكس‌هاي آن موجود است). وزارت نيرو در اين يك‌سال بارها زمان‌هايي را براي آغاز آبگيري اعلام كرده (اسفند 1384 و ارديبهشت، خرداد و شهريور 1385)، ولي هربار باز ظاهرا به همان خاطر (دادن زمان به باستان‌شناسان)، آن را به تعويق انداخته در حالي‌كه اگر فرض ناتمامي سد را به كناري نهيم، بنا به گفته‌ي كارشناسان تنها هنگام آبگيري سد، آذرماه و در زمان آخرين سيلاب‌هاي فصلي است. پس نه‌تنها وزارت نيرو تا كنون براي نجات ميراث فرهنگي آبگيري سد را به تعويق نينداخته است، بلكه تلاش كرده از ميزان حساسيت‌ها در موعد واقعي آبگيري بكاهد. از سوي ديگر با اين كار، آرامش را كه لازمه‌ي كار باستان‌شناسي است از باستان‌شناسان گرفته است، چرا كه آنان بايد در فضايي به‌دور از تنش‌ها به كارشان بپردازند، نه اين‌كه گاه به گاه خبر آبگيري را به آنها داده و سرعت بيش از اندازه در كار را از آنها بخواهند. هم‌چنين يادآور مي‌شود كه بيشينه‌ي هزينه‌هاي ساخت سد درست در همين يك‌سال كه حساسيت‌ها نسبت به آن بالا گرفت، خرج شده است.از آن‌جا كه سد سيوند، سدى خاكى با هسته رسى است اقتضاى فنى سد ايجاب مى‌كند كه آبگيرى آن يك‌باره انجام نشود و به تدريج طى دو سال آبگيرى شود. اين وضعيت باعث شده تا مجرى سد سيوند پيشنهاد دهد: « كارشناسان مى توانند از اين زمان به خصوص در بخش انتهايى سد براى نجات محوطه‌ها استفاده كنند ». در حالى كه كارشناسان باستان‌شناسى حداقل زمان مورد نياز براى تنها نجات‌بخشى اين محوطه ها و نه پژوهشى دامنه‌دار را، چهار سال مى‌دانند (آن هم به شرطى كه محوطه جديدى كشف نشود در غير اين صورت بسيارى از محوطه ها - به جز محوطه هايى كه در همان آغاز آبگيرى به زير آب خواهد رفت- بدون كاوش غرق خواهند شد).

مجرى سد سيوند براى حل مشكل رطوبت نيز پيشنهاد كرده است آرامگاه كوروش را ايزوله كنند كه اين تأثيرى بر آسيب‌رسانى آب‌هاى زيرزمينى نخواهد داشت.بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد نيز به اين بسنده كرده است كه: «با پايين آوردن ميزان آبگيرى، ميزان رطوبت را كاهش دهيم»، اما كارشناسان محيط زيست اين راهكار را مفيد نمى‌دانند و معتقدند كاهش ميزان آب تأثيرى در اندازه سطح آب و در نتيجه در ميزان تبخير آن ندارد. نمايندگان كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي هم در بازديدي كه از منطقه داشتند به اين نتيجه رسيدند كه با خريد پيشرفته‌ترين دستگاه‌هاي رطوبت‌سنج اين امكان را به‌وجود آوريم تا پس از آبگيري ميزان رطوبت را به دست آوريم تا اگر خطري براي آثار داشت چاره‌جويي انجام شود، در حالي‌كه با اثر به مهمي پاسارگاد نمي‌توان با آزمون و خطا برخورد كرد و از سوي ديگر تجربه‌هاي مشابه نشان مي‌دهد كه اگر در آن‌هنگام خطر رطوبت جدي بود، درصد امكان تخليه‌ي سد از آب و متوقف كردن فعاليت آن چيزي در حد صفر است. كما اين‌كه ممكن است تعريف نمايندگان - به‌ويژه سازمان‌هاي دولتي - از ميزان جدي بودن خطر براي آثار، بسيار متفاوت از آنچه متخصصان غيردولتي مي‌انديشند باشد. هم‌چنين براى كاهش رطوبت خاك اطراف درياچه، طرح درخت‌كارى پيشنهاد شده است. در حالى كه كارشناسان جنگل‌كارى بر اين باورند كه درختان هرچند در ابتدا - در دورانى كه نهال هستند -جذب‌كننده رطوبت‌اند ولى پس از آن به علت تبخير و تعرقى كه دارند خود باعث افزايش رطوبت مى‌شوند.

استفاده از تجربه‌هاى ديگر كشورهاى كهن چون مصر يا چين نيز اگرچه مى‌تواند در آينده راهگشا باشد ولى در مورد سد سيوند كه نزديك به ‌چهارپنجم مراحل ساخت آن به پايان رسيده، مطلوب نيست. در چين در مواردى مسير رود را تغيير داده‌اند تا آسيبى به بناهاى تاريخى وارد نشود و در مصر نيز در مورد سد آسوان، دولت هاى مصر و سودان با يارى بى‌دريغ كارشناسان جهانى كه از طريق يونسكو بسيج شده بودند اقدام به جابه‌جايى معابد بزرگ فيلاى، كالايشا، آمادا و... كردند كه اين نيز درباره آثار ناشناخته تنگه بلاغى امكان‌پذير نيست.

 

آسیب های سد سیوند بر میراث فرهنگی و طبیعی

و بررسی برآوردهای غلط ارائه شده از سوی مجریان سد :

برپایه مراحل طی شده تا کنون به نظر می‌رسد مجریان سد سیوند برآورد درستی از میزان آبگیری، توان آبدهی رودخانه و گستره دریاچه پشت آن ندارند. گنجایش ذخیره پشت سد 255 میلیون متر مکعب برآورد شده که برپایه محاسبات کارشناسان اصلا" از توان آبدهی رودخانه سیوند خارج است. جریان آب رودخانه می‌تواند در بهترین شرایط گنجایش مفید 180 میلیون متر مکعب را تامین کند که بلندای سد را 40 متر، یعنی 17 متر کوتاه‌تر از آنچه ساخته شده، تعیین می‌کند. البته این در صورتی است که سد بتواند این میزان آب را نگه دارد.

بر بنیان نظرات کارشناسی، اگر سد به طور کامل آبگیری شود - که امکان آن وجود ندارد - ارتفاع آب 1854 متر از سطح دریا خواهد بود. این ارتفاع آب، تمامی تنگه بلاغی را که ارتفاع آن بسیار کمتر است، تمام روستاهای در مسیر را که ارتفاع آن ها حدود 1830 تا 1843 متر است و همه دشت پاسارگاد را که ارتفاع آن از سطح دریا بین 1820 تا1850 متر است، خواهد پوشاند. آرامگاه کورش، تخت کوهک، مادر سلیمان، مبارک آباد، ابوالوردی و گستره باستانی کردشول حدود 7 تا 15 متر به زیر آب خواهند رفت.مهندس زعیم در این مورد معتقد است که اگر سد سیوند فقط تا بلندای 40 متر آبگیری شود، یعنی 17 متر پایین تر از بلندای ساخته شده، که حد توان آبدهی رودخانه سیوند است، بیشتر دشت پاسارگاد زیر آب خواهد رفت. بنابراین، ادعای مجریان مبنی بر این که فاصله انتهای دریاچه تا پاسارگاد بین 5 تا 9 کیلومتر است پنداره‌ای نارواست، كما كه همين مقدار هم بر حسب راه‌هاي پر پيچ‌وخم محاسبه شده و نه بر مبناي خط مستقيم!

از سوی دیگر، ادعای یکی از مسئولان دولتي که: «یک رشته کوه بین دریاچه سد و مقبره کورش حائل شده و مانع انتقال رطوبت خواهد شد و در نتيجه تاثیر مستقیم بر بنای آرامگاه کورش نخواهد گذاشت» هم نادرست است. از دیدگاه کارشناسان موجودیت این کوه مذکور نامشخص است. حد فاصل دریاچه و دشت پاسارگاد دره‌ای میان کوه تخت طویل و کوه کلات است که رودخانه سیوند در آن جریان دارد.با یک نگاه ساده به نقشه‌های زمین‌شناسی سازمان زمین‌شناسی یا شرکت ملی نفت، به این اعداد می‌توان دست یافت و در صورت دسترسی به اینترنت می‌توان نقشه‌های ماهواره‌ای منطقه را بررسی نمود که نشان می‌دهد در صورت آبگیری کامل سد سیوند، چه گستره‌ای از دشت پاسارگاد به زیر آب می‌رود. پشت هر سد، بخشی از ژرفای دریاچه، ذخیره مرده آب به شمار می‌آید، یعنی که امکان بهره‌برداری از آب پشت سد تا این ارتفاع وجود ندارد. حجم این آب مرده حدود 70 تا 80 میلیون متر مکعب است که برای پرکردن آن باید سد را تا ارتفاع 15 متر آبگیری کرد. بر بنیان محاسبات کارشناسان، مجریان نخواهد توانست بیش از 10 تا 15 متر را آبگیری کنند، زیرا آبرفت زیر سد و دیواره‌های دریاچه پشت سد آنقدر زیاد است که آب تا بیش از آن ارتفاع برجای نمی‌ماند. طبق گزارش‌های زمین‌شناسی، دیواره‌های سد در دو سمت سد و دیواره‌های دریاچه پشت سد از جنس سنگ آهک کاستی است که در تماس با آب حل می شوند و بسیار آبرو هستند. اگر بخواهند سد را آب‌بند کنند، باید حدود یک میلیون متر مربع سطح دیواره‌ها را در دو سمت سد و در طول دریاچه آب‌بند کنند که هزینه آن سرسام‌آور و بسیار بیشتر از هزینه ساخت خود سد خواهد بود. اگر فقط تا بلندای 10 تا 15 متر آبگیری کنند، این همان بخش ذخیره مرده آب خواهد بود که قابل بهره‌برداری نیست مگر همان‌گونه عمل شود که در دوران هخامنشیان عمل می‌کردند. نیاکان ما در هزاران سال پیش، از ساختار زمین‌شناسی این منطقه به خوبی آگاه بودند و به همین دلیل فقط به ساخت بندهای کوتاه برای تقسیم آب میان روستاها و کشاورزان بسنده کرده بودند.

 بنابراین، علاوه بر این که به اطلاعات زمین‌شناسی بی‌توجهی شده و مکان‌یابی سد کاملا" ناکارشناسانه و خطای مهندسی بوده، آبگيري اين سد آسیب‌هايی جبران‌نشدنی به میراث فرهنگی و طبیعی جهانی وارد می‌سازد که برخی از آن ها را می‌توان چنین بر شمرد:

1 - از میان رفتن جاده تاریخی تنگه بلاغی: همراه با پيچ و خم بستر طبيعى رودخانه پلوار در امتداد تنگه بلاغى، جاده‌اى سنگ‌فرش وجود دارد كه گاه براى عبور آن بخش‌هايى از صخره كوه را تراش داده‌اند. پژوهشگران اين جاده را تنها بخش بازمانده از کهن‌ترين و بزرگ‌ترين جاده بين‌المللى جهان مى‌دانند. این جاده كه در زمان داريوش هخامنشى براى پيوند ميان شهرهاى بزرگ آن دوره ساخته شده بود شوش را به سارد (پايتخت ليدى كه امروزه در غرب تركيه است) وصل مى‌كرد. درباره اهميت اين راه مى‌توان سخنان «منيرو بوشناكى» معاون فرهنگى سازمان جهانى يونسكو را از نظر گذراند. وى كه در دى ماه سال1383 به دعوت مسئولان «سازمان ميراث فرهنگى و گردشگرى» به ايران دعوت شده بود تا از لوح ثبت جهانى پاسارگاد پرده‌بردارى كند، درباره تهديدات ناشى از ساخت سد سيوند به مسئولان آن سازمان گفت: «بايد تلاش كنيد اهميت تنگه را از لحاظ تاريخى و هويتى به مسئولان كشورتان گوشزد كنيد. از طرف ديگر بكوشيد تا صداى شما به گوش جهانيان برسد. من نيز به سهم خود در آگاه‌سازى مديران يونسكو خواهم كوشيد. تنگه بلاغى تنها بازمانده راه معروف شاهی در جهان است كه با زير آب رفتن اين بخش، تنها شاهد راه‌سازى آن دوران را از دست خواهيم داد».

 2- خدشه‌دار شدن ثبت جهانی پاسارگاد: در تيرماه سال ۱۳۸۳ در نشست كميته ميراث جهانى يونسكو كه در چين برگزار شد، محوطه باستانى پاسارگاد - كه دربرگيرنده بخشى از تنگه بلاغى نيز هست- به علت دارا بودن شاخصه‌هاى فراوان با صد درصد آرا - كه اجماعي كم‌نظير است - در فهرست ميراث جهانى يونسكو به ثبت رسيد. اين پنجمين محوطه ايران بود كه به ثبت جهانى رسيد و با اين كار طبق كنوانسيون ميراث فرهنگى و تاريخى، اثر ثبت‌شده بايد از سوى كشور نگهدارنده اثر مورد توجه ويژه قرار گيرد و هيچ‌گونه اقدامى در راستاى به خطر افتادن آن انجام نشود، اما از سوى ديگر يونسكو نيز براى نگهدارى آن از هيچ‌گونه يارى كوتاهى نخواهد كرد و همچنين با تبليغات جهانى راه را براى ورود گردشگران بيشتر هموار خواهد ساخت.

بى‌توجهى به اثرى ثبت‌شده در فهرست آثار جهانى و ميراث بشرى مى‌تواند بار ديگر نظام جمهوری اسلامی را در جايگاهى قرار دهد كه چندى پيش با معضل برج جهان‌نما قرار گرفته بود. اين موارد با توجه به تبليغات جهانى كه عليه نظام جمهورى اسلامى وجود دارد مى‌تواند در تخريب چهره انسانى و فرهنگى نظام نزد افكار عمومى جهانيان تاثيرگذار باشد، تأثيرى كه تخريب مجسمه‌هاى بودا در افغانستان توسط طالبان در پى داشت.

علاوه بر آن مجموعه‌اى از معاهدات جهانى مانند «ميثاق اجتماعى- فرهنگى» ملل متحد كه ما نيز به آن پيوسته‌ايم قانون‌ساز هستند و ما را به حفظ این میراث بشری ملزم می‌سازند و در ماده ۲۵ آن میثاق هم آشكارا ميراث فرهنگى در زمره حقوق بشر ذكر شده است. هم‌چنين ماده ۲۷ «اعلاميه جهانی حقوق بشر» نيز بر اين مهم پاى فشرده است. اين مواد با توجه به ماده ۹ قانون مدنى ايران در حكم قانون داخلى هستند و هر ايرانى مى تواند به آن‌ها استناد كند و چون اين معاهدات قانون‌ساز بوده‌اند، هر قانونى كه برخلاف اين‌ها باشد وجاهت قانونى ندارد.

3 - تخریب سازه‌های باستانی بر اثر بالا آمدن میزان آب‌های زیرزمینی: به واسطه آبرفتى و سست بودن خاك منطقه با بالا آمدن ميزان آب زیرزمینی، زمينه براى آسيب‌رسانى به پى سازه‌هاى دشت پاسارگاد (اعم از كاخ بارعام، كاخ دروازه، كاخ اختصاصى، گور كمبوجيه، تل تخت و به ويژه آرامگاه كوروش كه نزديك‌ترين اثر به سد است) آماده خواهد شد.

4 - تخریب سازه‌های باستانی بر اثر افزایش رطوبت محیط : افزايش رطوبت پس از آبگيرى سد و تشكيل درياچه پشت آن در دراز مدت باعث تغيير اقليم و آب و هوا (اكوسيستم) شده و آثار سنگى پاسارگاد را - كه از جنس سنگ هاى آهكى و جذب‌كننده رطوبت هستند- از بين خواهد برد. رطوبت اثر مستقيمى بر اين آثار داشته و مسائلى چون رويش گياهان در لابه‌لاى سنگ‌ها را به دنبال دارد. آثار پاسارگاد فرسوده‌تر از تخت جمشيد هستند و ارتفاعى نسبت به دشت ندارند و به همين دليل آسيب‌پذيرى آن‌ها بسيار بالا است. پيش از اين تصور مى شد كه بتوان با استفاده از فناورى از آسیب‌های ناشی از رطوبت جلوگیری نمود اما اكنون مشخص شده كه اين امكان وجود ندارد و ضرر ناشى از رطوبت بر روى سازه‌هاى پاسارگاد در درازمدت قطعى است.

از سوی دیگر در بيشتر مواقع جريان بادى از سمت دره و كوهستان بلاغى به سمت پاسارگاد می‌وزد و در صورت ایجاد درياچه‌اى در آن‌جا بادى كه از آن‌سو مى‌وزد رطوبت دره و درياچه را به پاسارگاد منتقل خواهد كرد. با افزايش رطوبت «رو زمینی» و «زیر زمینی» بر ميزان رشد گلسنگ‌ها كه يكى از عوامل فرسايشى سازه‌هاى سنگى است، افزوده خواهد شد. فراموش نشود وسعت اين سد و آبگيرى آن به گونه‌اى است كه آب آن تا ۵۰ سال آينده تخليه نمى‌شود.

همچنين درياچه ايجادشده به عنوان يك مكان تفريحى محسوب خواهد شد و رفت‌وآمد ماشين‌ها و افراد سبب آلودگى مى‌شود. كوهستانى بودن منطقه و بارش باران، آلودگى‌ها را به بسيارى از مناطق ديگر منتقل مى‌كند كه اين پديده از عوامل تخريب آثار به حساب مى‌آيد (بلايي كه بر سر سنگ‌نگاره‌ي بيستون آمد و در عرض چند دهه به اندازه‌ي چند هزاره آسيب ديد).

5 – از میان رفتن گذرگاه تاریخی عشایر و مراتع آن‌ها : تنگه بلاغی به دليل عبور عشاير منطقه و مسير تاریخی عبور كاروان از اهميت به سزايى برخوردار است. در حال حاضر چهار ايل عمده منطقه در انجام كوچ‌هاي ساليانه از سردسير به گرمسير به دليل ميانبر بودن از مسير اين تنگه استفاده مي‌كنند و براي مدتي – كه كوتاه نيست – در آنجا اطراق مي‌كنند. این موضوع از این نظر اهمیت دارد كه نشان می‌دهد روند زندگى در اين منطقه در يك درازاى شگفت‌انگيز ده هزارساله قطع نشده است. به عبارتي ديگر اين پهنه يكي از كم‌مانندترين موزه‌هاي طبيعي و زنده‌ي ايران است كه در آن مي‌توان از همه‌ي اين دوره‌هاي تاريخي دست‌كم 10 هزار ساله (چرا كه آثاري با قدمت بيش‌تر هم يافت شده ولي هنوز پيوند پيوسته‌ي آن به زمان اشاره‌شده به اثبات نرسيده است) اسنادي را استخراج كرد. 

بسته شدن مسير كوچ عشاير و به زير آب رفتن يكي از استقرارگاه‌هاي كوچ‌نشينان در منطقه، يكي از نتايج آبگيري سد سیوند است اما آخرین ضرر نیست. با آبگیری سد سیوند مراتع عشاير كه يكي از جاذبه‌هاي گردشگري ايران به شمار مي‌روند نيز نابود مي‌شود. مهندس‌ مختار نجفي كشكولي، مدير كل امور عشاير استان فارس با تأييد اين مطلب و ضمن تقسيم عشاير به دو دسته مرتع‌دار و كوچ‌نشين مي‌افزايد: اين سد براي مرتع‌داران كه از طايفه باصري هستند خطر بيشتري دارد چرا كه مراتع و چراگاه‌هاي آن‌ها زير آب مي‌رود.

6 - محو وضعیت توپوگرافی منطقه بلاغی: بر پایه نظرات کارشناسی پرفسور « شهريار عدل»، باستان‌شناس ايراني و کارشناس پرونده‌هاي ثبت ميراث جهاني در ايران - انسان وارسته‌اي كه با كوششي طاقت‌فرسا زمينه‌ي ثبت جهاني بسياري از آثار ايران را فراهم آورده - آبگيري سد سيوند باعث مي‌شود رسوبات زيادي از طريق رودخانه پلوار پشت سد جمع شود و همين موضوع نيز باعث پايان بخشيدن به عمر سد مي‌شود. از سوي ديگر اين رسوبات سطح درياچه سد را پر مي‌کند و به همين علت وضعيت توپوگرافي منطقه نيز محو مي‌شود و باستان‌شناساني که در آينده به دره بلاغي مي‌آيند، نمي‌توانند محل آثار را شناسايي کنند. سد سيوند، سدي خاکي با هسته رسي است که عمر آن حداكثر 100 سال تخمين زده مي‌شود. پس از اين زمان، سد به علت رسوباتي که در پشت آن جمع مي‌شود، به صورت آبشار در مي‌آيد اما سطح درياچه آن که همان دره بلاغي و‌ آثار باستاني موجود در آن است از رسوبات پر مي‌شود.

7 - احتمال وقوع زمين‌لرزه پس از آبگيري سد سيوند: بر بنیان نظریه کارشناسی مژگان ميرمحمدي، متخصص ژئومورفولوژي (زمين‌ريخت‌شناسي) احتمال وقوع زمين‌لرزه پس از آبگيري احتمالي سد سيوند وجود دارد. چنين اتفاقاتي در نقاط ديگر دنيا هم ديده شده است. براي نمونه در سال 1963 زمين‌لرزه شديدي در درياچه سد «واجونت» روي داد. اين سد در شمال شرقي کشور ايتاليا واقع است و اين زلزله موجب تحريک گسل‌هاي فعال منطقه و تخريب کوه مجاور درياچه شد. شدت زلزله و تخريب کوه به حدي بود که هم موجب ويراني منطقه شد و هم فرو ريختن کوه در درون درياچه باعث ايجاد موج‌هاي بزرگ و عظيمي شد که از همه‌سو به اطراف پراکنده شدند و شهر کوچکي به نام «لانگ‌رون» را کاملاً نابود کرد. اين اتفاق تنها ناشي از وزن آب درياچه سد واجونت بود، سدي که در نوع خود در شمار سدهاي نه چندان بزرگ بود. چنين واقعه‌اي يک‌بار ديگر نيز در سال 1967 در هندوستان اتفاق افتاد. اين زمين‌لرزه نيز بر اثر وزن آب پشت سد «کوينا» در ايالت «ماهاراشترا» به وجود آمد و موجب تخريب وسيع منطقه و مرگ صدها نفر شد. کشور چين نيز که اکنون در حال ساخت بزرگ‌ترين سد جهان به نام «سه دره» است، به دليل سابقه تخريب‌هاي ناشي از زلزله در سدهاي جهان، اقدام به نصب دستگاه‌هاي اندازه‌گيري ميزان جابجايي گسل‌هاي منطقه کرده است.بنابر اين علاوه بر همه خطرات ممکن براي آثار باستاني پاسارگاد و تنگه بلاغي، بايد احتمال وقوع يک زمين‌لرزه ناشي از وزن آب درياچه سد را نيز در نظر داشت. به ويژه که گسل‌هاي فعال فراواني در سراسر منطقه وجود دارند. با توجه به نزديکي سد سيوند با منطقه باستاني پاسارگاد، در صورت وقوع زمين لرزه، تخريب آثار باستاني پاسارگاد امري حتمي و قطعي است.

8 – آسیب‌های زیست‌محیطی ناشی از آبگیری سد سیوند: تخریب جنگل‌ها، مراتع، گنجینه‌های ژنتیکی و زمین‌های کشاورزی از اثرات زیان‌بار آبگیری سد سیوند است. طبق مصوبات سازمان مديريت و برنامه‌ريزى كشور در ساخت هر پروژه بزرگ كشورى از جمله سدسازی بايد گزارش‌هايى آینده‌نگر شامل نتايج بررسى‌هاى مختلف در حوزه‌هايى نظير زمين‌شناسى، عمران، اقتصاد و محیط زیست ارائه شود ولی در مورد سد سیوند این گزارش‌ها به ویژه در مورد آسیب‌های زیست محیطی ارائه نشده است. بر اساس نظر باستان‌شناسان و گياه‌شناسان به علت بكر بودن تنگه بلاغى گياهانى در اين منطقه وجود دارد كه علاوه بر این که یک گنجینه ژنتیکی غنی است در صورت انجام مطالعات كامل بر روى آن‌ها مى‌توان به نوع گل‌ها، درختان و پوشش گياهى كه در باغ‌هاى پاسارگاد وجود داشته، پی برد ولی با آبگیری سد سیوند این پوشش گیاهی نادر به زیر آب خواهد رفت.

از سوی دیگر بر پایه نظر کارشناسی دكتر پيمان يوسفي آذري، مديركل دفتر جنگل‌هاي خارج از شمال سازمان جنگل‌ها و مراتع، با آبگيري سد سيوند حداقل 8 هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب كشاورزي نابود مي‌شود. این درختان به دليل واقع‌ شدن در ناحيه رويش ايراني‌- توراني از نظر تنوع و ذخيره‌گاه ژنتيكي، منحصر به‌فرد و داراي اهميت ويژه‌اي هستند و تخريب این جنگل‌ها به معناي فنا و نابودي كامل طبیعت منطقه است و حتي با صرف ميلياردها دلار هم امكان احياي این جنگل‌ها وجود ندارد، چرا كه خاك منطقه آن قدر فقير و خشك است كه رويشگاه، توان بازسازي خود را ندارد، زيرا شكل‌گيري جنگل در حوزه‌هاي خشك ايران بر اثر يك فرايند تكامل‌يافته چندین هزارساله است و از آن‌جا كه پديده آلودگي هوا اقليم‌هاي خشك را خشك‌تر مي‌كند براي جايگزينی حداقل اين درخت‌ها چند صد سال زمان نياز است با اين شرط كه اقليم تغيير نكند. بر اين اساس حفظ و ارزش جنگل‌هاي ايراني ـ توراني این منطقه به‌همان درجه و حتي شايد مهم‌تر از جنگل‌هاي شمال باشد. اما آن چه بيش از هر چيزي مايه نگراني است آن كه مسئولان استان فارس تلاش مي‌كنند تا موافقت سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخيزداري كشور را براي قطع 8 هزار اصله درخت موجود در محدوده آبگيري سد سیوند جلب نمايند؛ موافقتي كه مي‌تواند سنگ بناي مخربي در كشور گذارده شود كه حتي تصورش براي دلسوزان محيط‌زيست و منابع طبيعي غيرممكن است. بدعت ناگوار و مخربي كه روند رو به تخريب منابع طبيعي را سرعت خواهد بخشيد، چرا كه از اين پس هر سازمان يا نهادي با استناد به چنين عملكردي، براي اجراي پروژه‌هاي خود درخواست مجوز قطع درخت خواهد كرد و ديگر هيچ سازماني نمي‌تواند مانع از اين روند تخريب شود. حداقل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري قدرت مقابله با آن را نخواهد داشت.ازسوی دیگر نابودي و تخريب اين جنگل‌ها نه تنها محیط زیست ایران را دچار آشفتگي خواهد كرد بلكه با کاهش اكسيژن بر تلطيف هواي خاورميانه اثر مي‌گذارد و این احتمال خواهد بود که «اتحاديه جهاني حفاظت از منابع طبيعي»‌ که اعلام كرده است تنها در كشورهايي فعاليت مي‌كند كه قانون منابع طبيعي و مناطق حفاظت‌شده را رعایت کنند، از همکاری با ایران خودداری نماید.

بر بنیان نظرات کارشناسی و بر خلاف نظر مجریان سد، آبگیری سد سیوند بر کشاورزی منطقه نیز اثرات مخربی دارد و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب زراعتي و خاك زير آب دفن مي‌شود، در حالي كه توليد علوفه فقط يك‌چهارم ارزش مراتع است و سه‌چهارم ارزش آن مربوط به حفاظت خاك و جلوگيري از فرسايش و ميزان نفوذ‌پذيري آب است.علاوه بر آسیب‌هاى عنوان‌شده اين سد مشكلات ديگرى نيز مى‌آفريند كه از آن جمله اثرات فاجعه بار زيست محيطى آن بر درياچه نيريز فارس است.

پايان سخن :

اما به گمان ما ، تشويش افكار عمومي و از دست رفتن اعتماد ، مهم‌ترين آسيبي است كه از آبگيري سد سيوند حاصل مي‌شود. سرمايه‌ي ملي هزينه‌شده براي ساخت اين سد - كه متأسفانه اكثر آن در يك‌سال اخير و هم‌زمان با اعتراض‌ها به ساخت آن، هزينه شده است - هيچ قابل قياس با سرمايه‌ي انساني و اثر رواني ناگواري نيست كه بر ايرانيان دوستدار ميراث فرهنگي اين مرز و بوم خواهد داشت، اثري كه شايد بر روند وقايع آتي ايران تأثيرگذار باشد.

 تنها كافي است كه نيم‌نگاهي به حجم خبرها، گزارش‌ها و مقاله‌هاي مرتبط با اين سد داشته باشيم تا ابعاد وحشتناك چنين اقدامي بر ما آشكار گردد. يك جست‌وجوي اينترنتي ساده بيش از 14،100 (چهارده هزار و صد) لينك فارسي را به ما ارائه خواهد داد كه بي‌نظير است و اين تنها حجم نوشته‌هاي قرار گرفته بر روي رسانه‌هاي الكترونيكي را نشان مي‌دهد و آمار نگراني‌هاي صدها نشريه‌ي دانشجويي، صنفي و حتي تخصصي را در بر نمي‌گيرد كه امكان آن را ندارند كه بر روي شبكه‌ي جهاني قرار بگيرند. در ميان اين لينك‌ها مي‌توان نام بسياري از سايت‌هاي معتبر را ديد و هم‌چنين وبلاگ‌هاي بيشماري را كه توسط جوانان دوستدار تاريخ و فرهنگ اين سرزمين تهيه مي‌شوند. «كميته بين‌المللى براى نجات آثار باستانى دشت پاسارگاد» در خارج از ايران تاكنون نزديك به 60 هزار امضا گرد آورده است ( savepasargad.com) و هم‌چنان پى‌گير اين موضوع است و در درون ايران هم نزديك به چهل هزار امضا گرد آورده شد (parspetition.com ). در اين مدت شمارى از موسسه‌هاى فرهنگى، نهادهاى دولتى و غيردولتى با صدور بيانيه‌هايى خواستار توقف اجراى طرح، و بررسى تمامى جوانب امر پيش از آبگيرى سد شدند. از جمله‌ي اين مراكز، فرهنگستان هنر است كه با صدور بيانيه‌اى نگرانى خود را از وارد آمدن خسارت به آثار تاريخى و با ارزش منطقه اعلام كرده است...

اين‌گونه است كه ما خواهان توقف ساخت سد سيوند و عدم آبگيري آن هستيم.

شوربختانه هر روز بر بلنداي سيل بنيان‌كن ميراث فرهنگي - چه غارت غيرقانوني آن و چه تخريب قانوني آن در لفافه‌ي عمران - افزوده مي‌شود. آبگيري و راه‌اندازي اين سد نقطه‌ي اوج چنين حركتي است.

http://www.drshahinsepanta.persianblog.com

/