بازگشت به صفحه اصلی |
|
سه عامل بزرگ در بوجود آمدن شهر پاسارگاد
مهندس بهرام بديعي
پاسارگاد و حومه آن كه شامل تختجمشید و نقش رستم و شهر باستانی استخر است در منطقه جلگه سعادتآباد قرار گرفته است. این جلگه كه در چند هزار سال به شكل طبیعی از رودخانه پلوار به وجود آمده دارای زمینی حاصلخیز و هوایی ملایم است.
برای مردم ایران و تمام ایرانیان در سراسر جهان پاسارگاد و حومه آن منطقهای است كه در آن نطفه ملتی به نام ملت ایران و كشوری به نام كشور ایران شكل گرفت. در نتیجه از هر نظر این منطقه یك قبلهی فرهنگی و تاریخی است كه نه تنها برای ما بلكه برای تمام جهانیان و تاریخ جهان ازاهمیت بهسزایی برخوردار است.
در این منطقه كه سازمان اداری و اجتماعی امپراتوری نوخاستهی ایران به دست كورش بزرگ پایهریزی شد آثار تاریخی بسیاری كه نشانه شكوفایی یك ملت مشتاق به تمدن و مشتاق به محبت كه همه را یكسان در پیش خداوند میدانست وجود دارد.
موضوع سخن ما در این مقاله موقعیت جغرافیایی این منطقه است و چرا و به چه دلیل این نقطه به عنوان مهمترین مركز قدرت خاندان هخامنشی كه به رهبری تمام پارسیان و مادها برگزیده شده بودند تبدیل گردید.
آنچه مسلم است و بر اساس تمام آثار باستانی و حفاریهای مختلفی كه در چند دهه گذشته در این منطقه انجام گرفته است پاسارگاد بسیار قدیمیتر از دوران هخامنشی است. آثار یافتشده در این مناطق حاكی بر این است كه از هزارهی 4 قبل از میلاد كه حدود سههزار و پانصد سال پیش از طلوع خورشید تمدن ایران به عنوان یك كشور یكپارچه كه به وسیله كورش بزرگ انجام گرفت، تمدن و زندگی قریهای در منطقه درحیات بوده است جنگلهای سبز و خرم و زمین های حاصلخیزبسیاری در سراسر این ناحیه در زیر كشت بودهاست. كه آثار آن با آزمایشهای شیمیایی و تجزیه خاك ثبت گردیده است.
از نظر تاریخی و اجتماعی زمانی كه یك قوم تصمیم به تمركز در یك منطقه میگیرد، این محل بدون شك باید دارای اهمیت بسیاری در زمینههای مختلفی بوده باشد.
بر اساس مطالعهای كه در بوجود آمدن شهرهای مختلف در سراسر جهان، منجمله ایران انجام گرفته است، ما میخواهیم سه نكته بزرگ را كه در بوجود آمدن یك شهر نقش اصلی را ایفا میكنند نام ببریم. این سه نكته بزرگ به قرار زیر است:
1- اهمیت نظامی و استراتژیكی.
2- اهمیت روحانی و مذهبی.
3- اهمیت در ادامه حیات بدون اشكال.
1- اهمیت نظامی و دفاعی و استراتژیكی:
پاسارگاد و حومه آن در میان كوههای مختلفی كه مهمترین آنها كوه رحمت میباشد قرارگرفته است. این كوهها در مناطق مختلف دارای فاصله ی بسیار كمی از یكدیگر هستند كه در علوم جغرافیایی به آن تنگه گفته شده است.
بخاطر وجود این كوهها و تنگهها، با بوجود آوردن سیستم دفاعی كه بتواند این تنگهها را مسدود سازد میتوان حمله دشمن را برای مدت زیادی مهار كرده و با داشتن افرادی كه به مراتب كمتر از ارتش مهاجم است راه ورود آنها را به داخل محدودهای كه مورد حمایت است مسدود نمود.
همانطوری كه در تاریخها نوشته و نقل گردیده مقاومت آریوبرزن سردار هخامنشی و تعداد معدودی از سربازانش در یكی از این تنگهها كه اینك تنگه تكاب نامیده میشود و در تاریخ به آن تحت عنوان دربند پارس اشاره گردیده باعث عقبنشینی و درماندگی سپاه اسكند مقدونی گردید تا آنكه راه مخفی كه بر پشت آریوبرزن منتهی میگردید توسط چند اسیرناراضی به اینان نشان داده شد. ایرانیان در حملهای كه مورخین غربی به آن حمله برای فتح اروپا و مدیترانه گفتهاند و در جریان لشكركشیهای خشایارشا به یونان در منطقه معروف به تنگهی ترموپیل در نتیجه مقاومت سیصد سرباز اسپارتی درمانده گردیدند تا این كه راهی مخفی كه به پشت اسپارتیها منتهی میشد به ایرانیان و توسط چند جاسوس یونانی نشان داده شد.
متأسفانه در تاریخهای مدون كه بدست ما رسیده است نوشته یا كتیبهای كه ثابت نماید یك چنین فكر دفاعی و نظامی در مشخص كردن پاسارگاد و حومه آن به عنوان مركز قدرت در میان پارسیان در میان میبوده و اثری تعیینكننده ایفا كرده باشد وجود ندارد ولی یك نگاه به موقعیت این منطقه در رابطهی به كوهها و تنگهها و این كه ایرانیان در فنون نظامی و دفاعی سرآمد زمانه خود بودند این مطلب را دور از حقیقت بهنظر نمیرساند. همچنین از آنجا كه اقوام محلی دیگری در این منطقه پیش از آمدن پارسیان زندگی میكردند و معمولاً در خطر حمله ارتشهای مهاجم قرار میگرفتند این فرضیه دفاعی را به احتمال قوی سنجیده شده و فواید آن را در حد امكان آن زمان مشخص و معلوم میدانستند. همچنین حاصلخیزی این منطقه و داشتن غذا و آب كه بتواند دوره مقاومت را در مقابل نیروهای مهاجم طولانیتر نماید از مسائل بسیار مهم استراتژیكی است كه برای امنیت و تداوم یك محل كه مقر قدرت است اهمیت بسیار مهم و قابل توجهی را دارد.
امپراطورهای مجاور بابل و آشور حملههای بسیار زیادی را برای حاكمیت بر مناطق غربی و مركزی ایران انجام دادند و بسیاری از شهرهای ایرانی توسط نیروهای مهاجم تسخیر و منهدم گردید و اهالی آن یا كشته شده و یا به اسارت برده شده بودند و این امری معمولی در آن زمان بوده كه میتواند به پرسش ما در ضرورت داشتن یك سیستم دفاعی كمك بسیار زیادی نماید و فرضیه را به حقیقت بسیار نزدیكتر كند.
همچنین ساختن شهر و آبادی در دامنه كوه امر بسیار مهم و دفاعی دیگری است كه در تاریخ ما دارای همانندهای بسیاری است.به طور مثل گزیده شدن تهران به توسط آغامحمدخان قاجار در دامنه كوه البرز نه تنها بخاطر نزدیكی به گرگان و مازندران و ایلات قاجار كه در آن منطقه استقرار داشته بود بلكه هران از نظر جغرافیایی.فقط از طریق جنوب و مشرق یا مغرب میتوانست مورد حمله قرار گیرد كه به مراتب از نظر دفاعی راحتتر از دفاع در زمان محاصره كامل است. كوهستان میتواند راه فرار و مقاومت جدیدی را در مقابل نیروهای مهاجم به وجود آورد.
2- اهمیت روحی و روحانی و مذهبی
كوه یا تپه از نظر مذهبی همیشه دارای اهمیت بوده است. ساختن بناهایی نظیر اهرام و بناهایی كه به نام زیگرات ZIGGURAT همانند زیگرات چغازنبیل در خوزستان و درسایر مناطق مختلف بینالنهرین دیده شده شواهد گویایی از اهمیت یك چنین اندیشه مذهبی و روحانی در قالب هنر معماری است.
بلندی در عموم فرهنگها میتواند شخص را به كائنات نزدیكتر كند. همچنین ساختمان معابد در بالای بلندیها نشاندهنده آن است كه آنان كه در محلی با ارتفاع به پرستش خدا، یا خدایان خود میپردازند از زمین محفوظ و به آسمان خداوند نزدیكترند. نكته مهم در مورد كوه و بلندی این است كه برف و آب كه مایه حیات موجودات است و مژده پرباری مزارع و آینده بهتری برای همه میدهد از كوهها و بلندیها به جویها و رودها تبدیل شده و سرانجام به زمین زراعی می رسد و به دریاچهها یا دریا ختم میگردد.
در منطقه پاسارگاد و تخت جمشید كوههای منطقه به طرز بسیار جالبی به زمین رسیده و بدون این كه از كوه به تپه تبدیل شوند و همانند یك دیوار مستقیم به زمین میرسند. این امر در عكسهایی كه توسط دكتر Schmidt باستانشناس آلمانی و در طی سفر هوایی خود بر بالای این مناطق گرفته شده به وضوح مشاهده میگردد.
پاسارگاد، تختجمشید، نقش رستم و استخر هر چهار در دامنه رشته كوههای متصل این منطقه ساخته شدهاند. و به عنوان میانجی بین كوه بلند و زمین مسطح قرار گرفته و جویهای جاری شده را از كوهها اول از هر چیزی در برمیگیرد و سپس به زمین جاری میسازد.
نگفته نماند كه در میراث زردشتی، هخامنشی و بخصوص ساسانی آب دارای اهمیت بسیار بوده و مقدس خوانده میشد. آناهیتا و میترا پشتیبان آب و كشاورزی در اسطورههای ایرانی میباشند حتی اسامی در این منطقه همانند «كوه رحمت» یا جلگه «سعادت آباد» دیده می شود در نظر اینجانب به گذشتههای پیش از اسلام مربوط میگردد زیرا كه نامها نشان دهندهی مهر الهی به این منطقه است.
در نكته دیگری بایستی خاطرنشان ساخت كه درساختمانهای مقبرهای دوران هخامنشی از آغاز تا پایان این سلسله تغییرهای كلی را میتوان مشاهده نموده زیرا كه مقبرههای كورش و اجدادش و مقابر جانشیان او در نقش رستم بسی متفاوتند. نگاهی كوتاه به این موضوع به فهمیدن شكل جغرافیایی این منطقه كمك بسیاری میكند.
مقبره كورش همانند یك زیگرات كوچك است. نظیر آنهایی كه در منطقه خوزستان و بینالنهرین یا عراق امروزی مشاهده شده است. در حالیكه مقابر سایر شاهنشاهان هخامنشی در دل كوه حفر شدهاند.
این تغییر به احتمال قوی مبنی به قوی شدن و سازمان یافتن مذهب زردشتی در ایران هخامنشی بوده. مقبرههای نقش رستم كه در دل كوه حفر شده به خاطر كندن و حركت دادن سنگهای جامد از كوه شكلی و فرمی خالی و تهی بوجود آورده است. حتی نمای آتشكده و نیایش شاهنشاه هخامنشی و آتشدان آن منجمد شده و به فعالی حجاریهای همانند آن در تخت جمشید نمیباشد.
این حالت تهی بودن نقش مقبره كه به شكل صلیب است بر مسئله مرگ و فقدان در آئین زردشتی به مراتب نزدیكتر است. آرامگاه كورش به مراتب به معماری سنتی ایران و بینالنهرین كه قبل از ورود هخامنشیان معمول بوده نزدیكتر است ولی آنها كه در نقش رستم هستند از نظر فكری و فلسفی و مذهبی در نوع خود شاهكاری زیبا به شمار می روند كه تهی بودن و فقدان را به صورت تهی و خالی كردن یك قسمت در كوه جاودانه كردهاند.
به همچنین طرح صلیب همواره در میان اقوام آریایینژاد نقش مهمی را ایفا كرده است زیرا كه بكار بردن قوانین خداوندی (خط عمودی) به زندگی و سرزمین مردم (خط افقی) در نتیجه چنین طرحی و معنایش مكمل بحث ماست زیرا كه مقابر در محلی ساخته شده اند كه آسمان و كوه به زمین مسطح رسیدهاند. باید در نظر داشت كه اگر یك محل هم محل قدرت و زندگی و هم محل پیوستن به ابدیت بوده باشد باید دارای اهمیت خارقالعادهای از هر نظر باشد. نكتهی بعدی این مطلب را روشنتر میكند.
این نكته مسئله نام استخر است.
بنابر مورخین قدیمی در میان شهر استخر یك گودال عظیم وجود داشته كه معمولاً با آب باران پر میشده و به صورت استخر منظره زیبایی در شهر به وجود میآورده. نظیر این چنین محوطهای را میتوان در آثار ساسانی تختسلیمان یا شیز در آذربایجان مشاهده نمود. این گودال در استخر به قدری بزرگ بوده است كه احتمالاً در نتیجه ضربه شهاب آسمانی به وجود آمده بوده است. چنین امری همواره دارایی اهمیت بسیار مهم و مذهبی است چنانكه در دین اسلام و در مكه حجرالاسود یا سنگ سیاه باقی مانده یك شهاب آسمانی است كه در تاریخ توسط پیامبران لمس شده و آنها آن را از طرف خداوند شایسته احترام دیدهاند. نظیر همین سنگهای كه سنگهای آسمانی است در مناطق دیگر ایران بخصوص كرمان هم مشاهده گردیده. با توجه به چنین حقایقی به آسانی میتوان گفت كه از زمانهای گذشته و بسیار پیش از هخامنشیان پاسارگاد و حومه آن دارای اهمیت مذهبی و روحی خاصی برخوردار بوده است. در این مورد بسیار جالب است كه در كتابالمسالكوالمالك و سایر كتب تاریخی برای تشریح كردن شكل و فرم استخر از موقعیت جغرافیایی مكه استفاده شده است.
در دنیای امروز كه تندرستی روح هر روز مهمتر و مهمتر میگردد در نتیجه عقاید و باورها و مطالب مختلف كه زمانی زاده تخلیات محسوب میشد به مراتب كمتر از گذشته مورد تمسخر دانشمندان قرار میگیرد. از افسانههای بسیار مهم مربوط به این منطقه سفر سلیمان پیغمبر از اورشلیم به استخر است كه در یك شب صورت گرفته است. بسیاری از محققین این مطلب را با تمسخرنگاه كردهاند و آن را چیزی جز پدیدهی تخیلات ندانستهاند. ولی در ظرف دو دهه گذشته این مطلب سؤالات بسیار زیادی را از طرف و ازنظر آنهایی كه به New Age وOccult علاقه دارند برانگیخته است. این داستان ممكن است نتیجه همین برخورد شهاب آسمانی در این منطقه باشد كه سالهای بعد به شكلهای دیگر بیان گردیده. ولی همین ربط دادن سلیمان به شهر استخر خود به طور غیرمستقیم نشاندهنده مرتبه مذهبی این شهر و منطقه در ادوان تاریخ است.
3- ادامه حیات
آنچه كه از تاریخنویسان ایرانی و عرب به دست ما رسیده نشان دهنده سرسبزی بسیار منطقه پاسارگاد و تختجمشید و استخر و نقش رستم است.
رودخانه پلوار توانایی آبیاری بسیاری از زمین های منطقه را داشته و دارد.
پس از نظر كشاورزی و دامپروری این منطقه است كه از هر نظر میتواند برای امرار معاش زارعین و ادامه زندگی كشاورزی آنها شرایطی موافق و در ضمن مستحكم به وجود آورد.
از حفاریهای مختلف كه در سال های مختلف در منطقه پاسارگاد انجام گرفته است آثار ساختمان آبیاری و كانالسازی های مختلفی برای آبیاری باغها و مزارع سلطنتی بدست آمده است.
باید گفت كه ناحیه تاریخی سهگنبدان كه سه قلعه دفاعی استخر بوده است نیز بسیار قابل توجه است زیرا كه اهالی منطقه در صورت ا ضطراری میتوانسته اند آب فراوان و مسكنی كه برای ایام جنگ مناسب باشد را در این سه قلعه پیدا كرده وخود را تا حد امكان از گزند دشمن و برای مدت طولانی حفظ نمایند.
داستان شكسته شدن آب انبار سه گنبدان كه استخری عظیم و افسانه ای است توسط نیروهای مهاجم عرب و در امر سركوبی شورش استخر یكی از مهیجترین فصلهای تاریخی جنگهای ایران و اعراب است و خواندن آن برای هر ایرانی مهم و ضروری است. فقط گنجینههای تاریخی از جمله تاج داریوش كه در این منطقه به دست اعراب افتاد خود تهییج زیادی را در انسان برمیگزیند.
دسترسی در كوتاهمدت به خلیج فارس هم از این منطقه، نكته مهم دیگری است كه از نظر اهمیت جغرافیایی پاسارگاد و تختجمشید و استخر و نقشرستم دارای اهمیت چندانی است. در دوران هخامنشی، اشكانی و ساسانی بخصوص در زمان ساسانیان كشتیرانی اقتصادی در مناطق جنوبی ایران، خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند رونق بسیار گرفت. بسیاری از محصولات و ادوات خارج از ایران كه از چین و اندونزی و هند به توسط تجار ایرانی خریداری میگردید در بنادری كه در خلیج فارس و درحاشیه ساتراپیهای پارس و خوزستان قرار داشتند تخلیه میگردیده و از آنجا واز طریق كاروانهای زمینی به مناطق مختلف مرزی، یا داخلی ایران ارسال میگردیدند. قابل توجه این است كه هخامنشیان و ساسانیان خود در منطقه پارس و خوزستان بنادری مهم را احداث كردند كه امر تجارت را تسریع نماید. داستان ناخدایان ایرانی كه در دوره ساسانی و یا دوران صدر اسلام به مناطق دور دست سفر كردهاند در افسانههای هزارویكشب باقی مانده است. سندباد كه نامی ایرانی است در حقیقت «سانبد» است كه به معنی پیدا كننده راه، نگهدارنده راه راست و مشخص (ناخدای كشتی) است.
ما همچنین در داستان فرار اردشیر بابكان و معشوقه اشكانی او كه كنیز اردوان پادشاه اشكانی است میدانیم كه از زندانی كه در استخر در آن دربند بود در ظرف سه شبانهروز بدون وقفه به دریای پارس رسید زیرا كه فره ایزدی به او وعده داده بود كه هرگاه آب مقدس دریای پارس (خلیج فارس) را ببنید از گزند اردوان در امان خواهد بود.
متأسفانه آبادیها و بنادری بسیار مهم نظیر رامهرز كه در حمله اعراب با خاك یكسان شد و بنادری نظیر سیرف (SIRAF)كه از گزند آن حمله خانمانسوز رهایی یافت از آثاری است كه هنوز باید مورد اكتشاف بسیار قرار گیرد. زیرا كه از هر نظر می تواند فرضیههای تاریخی زیادی را تأكید و آثاری جدید را در مورد این نقطهی مبهم تاریخ عرضه سازد.
آنچه مسلم است كشتیرانی در خلیج فارس و دریای عمان و حمل و نقل كالا به بنادری كه در پارس و یا خوزستان قرار داشته از زمان هخامنشیان آغاز و در دوران ساسانی به اوج خود رسید. همین كشتیرانی موفق بود كه در دوران قرون وسطی همواره مورد حسد اروپائیان قرار داشت.
در منطقه قصر ابونصر كه در نزدیكی جلگه سعادت آباد و پاسارگاد و تخت جمشید قرار دارد در زمان حفاری اطاقی پر از مهرهای حكاكی شده ساسانی كه توسط گمرك آن زمان برای ورود و خروج كالاها به آنها زده میشده پیدا گردید. بسیاری از مهرهای گلی هنوز به طور كامل ترجمه نشدهاند ولی گزارشهای مربوط به حفاریهای این نقطه نشان به رونق عظیم و رفتوآمد بسیار زیاد در این منطقه باستانی را دارد. بایستی خاطرنشان ساخت كه سازمان گمركی بنادر دوران ساسانی یكی از پیشرفتهترین سازمانهای اداری جهان بود كه بسیاری از دول پس از سرنگونی ایران قوانینی و آداب مشابهی را برای درآمد و مالیات از اجناس در پیش گرفتند. حتی امپراطوری بیزانس كه تنها نیروی مساوی و مقاوم دولت ساسانی میبود بسیاری از روشهای گمركی ایران ساسانی را تصویب و در پیش گرفت و این قوانین گمركی بندری در اروپا متداول گردید.
به امید این كه بتوانیم در این زمینه مدارك بسیاری جمع آورده و بتوانیم آن را از تاریخ های شفاهی و ادبیات به یك پژوهش علمی كاملی تبدیل كرده و خوانندگان را بیش از پیش به گذشته طلایی خود آشنا سازیم. زیرا كه منطقه جغرافیایی پاسارگاد ازهر نظر در تاریخ ایران و تاریخ جهان اثرات بسیارداشته و پژوهش آن امری فوقالعاده مهم برای تمام دانشمندان و دوستداران ایران است.