بازگشت به صفحه اصلی |
|
دوازده هزار
ژيلا مساعد
دوازده هزار
گاو گم شده را
بیابید
تا کلامم
را
نه به آ ب زر
که این بار
به آ ب فولاد
بر پوست
آن
بنویسم
دوازده
هزار
گاو گم شده را بیابید
و آ ن گاو
که در ماه
پناه جست
و از کننده
ی پوست
جونده ی گوشت
و کشنده ی خویش
انسان
با فریادی دل خراش
شکوه
کرد
گاوان را بیابید
تا مرا به غاری برند
که هنوز
از تلا لوی نطفه
ی پاک گاو ازلی
روشن است
من در غار منتظر میمانم
تا ماه به بالینم
در آید
شاید دو باره
زهدا ن پژمرده ی جهان
از دانه ی مهر پر شود.
(از کتاب ماه و آن گاو ازلی 1993)