درمانده ملت بي قهرمان
من
بيچاره ملت
محتاج قهرمان
در کنج
آشيانه
ويران و واژگون
يا پرکشان
به غربت اقصاي اين جهان
درانتظار
چيست
اين
ضربه مهيب
که زدودست
عقل ما
درهم شکسته
چنين گوهر شرف
از هم گسسته
مردم ما
را نژند و پست
دردا که
هرچه هست
کابوس و وهم
نيست
پس
ضرب
شصت
کيست
کاين ملک بي
امان
اين خاک پر
فغان
اين کشتگاه
خون
اين مرز
پرجنون
اين پير
صيغه مصلوب روزگار
ننگين و زار
و خوار
چشم انتظار
توست تا
آخرالزمان
بر ما دريغ
و درد
ثواب کن
برخيز
پر گشاي
شتاب
کن
سيمرغ
داستان!
__________________________________________
*45714
امضا تا به امروز
(آدينه 30تير ۱٣٨۵ برابر
22 ژوئيه ۲۰۰۶)