بازگشت به

صفحه اصلی

بازگشت به

فهرست

سالی که گذشت

فری ناز آرین فر

 

 

سالی که گذشت سال عجیبی بود

شایع شد مردی از  انسان های نخستین

                                   رئیس جمهور خواهد شد

دختری از اولین نورهای صبحگاهی

             دوستی چند ساله را به خوشی فروخت

گل یاس

    گلبرگ هایش را برای مگسی

                          از تن کند

نیلوفر آبی در مرداب غرق شد

 

پدری از پدر بودن استعقاء داد

مادری در گوشهء اتاقی خشم خورد

کودکی زیر آوار مشق های مدرسه پنهان شد

 

سالی که گذشت بدنم با من قهر کرد

تولید مثل حرام شد

پرواز برای مدتی غیر ممکن به نظر رسید

 

سالی که گذشت مردی از نسل آرامش

به خواستگاریم آمد

             اتقاقا به شعر پست مدرن هم علاقه مند بود

             ولیکن من شکنجه اش کردم!

 

سالی که گذشت نسیم لنجنزارم را به چوب حراج زدم

با سرنوشت معامله کردم

و ستاره ای خریدم از نوع دست نیافتنی

که هرشب تنها نگاهی بدان بیاندازم.

 

سالی که گذشت زنجیرها، حلقه هایی شدند مجزی

جنگل ها تک درختی شدند

به محبت جایزهء بهترین دروغ سال اهداء شد

صداقت را نادرترین صفت سال نامیدند

انسانیت را ساده لوحی دانستند

دوروئی را ترویج دادند

 

خدا کند امسال همه چیز به روال عادی برگردد

خدا کند چنگیز تازه ای از راه نرسد

خدا کند کسوف دائمی نشود

خدا کند ما را به سیاره ای دورتر نفرستند

 

می گویند زمین هنوز بر شاخ گاو می چرخد

من با خودم عهد کرده ام تا تحویل سال بعدی یک نفس بدوم

در خواب و بیداری یک لحظه نایستم

و به پشت سر نگاه نیاندازم...