پيوند به خانه

علی، مسیح اعراب

دکتر مسعود امیرخلیلی

از چهار خلیفه صدر اسلام ( خلفای راشدین )، به نقل از سکه شناس ایرانی شمس اشراق، هیج سند و مدرکی (سکه) که در قرن 7 نوشته، ضرب، یا حکاری شده باشد پیدا نشده است: ” با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت ( ابو بکر ) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمین های ساسانیان یورش بردند….. به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکه ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکه ی ضرب عربستان نیز دیده نشده است". (1

اسلام شناس آلمانی سون کالیش  اشاره می کند که سنی ها از جنبش قرانی برخاستند که مخالف „سه گانه باوری“ در مسیحیت ( خدا ، پسرخدا و روح القدس) بودند و همچنین مخالف خدای بودن علی. اما برای شیعیان علی خدایی بود (خدا بود ). علی به معنی بلند مرتبه ( والا ) و لقب خدا در قران سوره 2، آیه 255 است: “ اوست والای بزرگ“ (وَهُوَ الْعَلِيُّ  الْعَظِيمُ ). شاید این اولین اختلاف بین سنی ها و شیعبان بود: خدایی بودن علی برای شیعیان که سنی ها مخالف آن بودند. (2

اما قدیمی ترین سکه ای ( 745 میلادی ) که نام علی بر روی آن ضرب شده سکه ای است از مرو. بر روی سکه مرو این عبارت دیده می شود: پیروان علی از کرمان (3

سکه الکرمانی بن علی 

شبیه این سکه با نام علی از مرو سکه های دیگری نیز در خوزستان، رام هرمز، اصفهان، ری و استخر ضرب شده اند.

اما حالا این پرسش مطرح است که کرمانی ها پیرو کدام علی بودند. کرمانی ها تا این زمان (سال 745 - دوران امویان ) علی، خلیفه جهارم، را نمی شناختند، چون نه سکه ای از خلفای راشدین پیدا شده بود و نه تاریخ طبری و اخبار نویسندگان عرب که از این چهار خلیفه خبر داده اند منتشر شده بودند. ( تاریخ طبری و نویسندگان عرب در دوره عباسیان منتشر شدند ). به نقل از سکه و ایران شناس آلمانی فولکر پپ برای اعراب ایرانی در کرمان نام علی ( بن علی) نام دیگری برای مسیح بود.

"  کرمانی ها نیز خود را چونان هواداران علی ( بن علی ) قلمداد می کردند. به سخن دیگر، کرمانی ها هوادار پنداشت و تعریف دیگری از عیسا مسیح بودند". (4

 استاد ایران شناس آلمانی هاینس گابه به سکه های از سلم ابن زیاد"، حکمران مرو از سال 680 تا 684، با نقش صلیب اشاره می کند :

 “ به طور قطع ضرب نقش صلیب بر روی سکه های سلم بن زیاد از مرو یک اشتباه بوده و با توجه به ساکنان مسیحی این شهر و انزجار مسلمانان از مسیحیان می بایست علت ضرب این سکه ها بررسی شوند.....  شاید سلم ابن زیاد برای حفظ  فرمانروایی خود در مرو احتیاج به پشتیبانی مسیحیان این شهر که تعداد آنها زیاد هم بود را داشت و به همین علت نیز نقش صلیب را بر روی سکه های خود ضرب کرده است" (5).

  نقش صلیب بر روی سکه سلم بن زیاد ( در دوران امویان ) در مرو، بر خلاف نظریه هاینس گابه، یک اشتباه نبود و به احتمال زیاد اعراب ساکن این شهر پیرو دین مسیحیت بودند. به نقل از پاتریشا کرون، اسلام شناس دانمارکی، امویان رابطه نزدیکی با مسیحیت داشتند :

 “ سوال دوم مربوط می شود به رابطه امویان، بخصوص سفیان با مسحیت. پیش گوی های پیامبرانه سنی به یک نتیجه ای نرسید که سفیان مسیحی بودند، اما این به این معنی نیست که مسیحیت بخش واقعی از این دوران نبود. شیعیان ادعا کردند که سفیان با یک صلیب بر گردن از بیزانس برگشتند و یا هنگام اقامت (پناهندگی ) در بیزانس دین مسیحیت را قبول کرده بودند و مسیحی شدند. شاید این یک نوع برتاختن شیعه به سلسله سفیان بود و شاید هم خاطره شیعیان از رابطه خانواده معاویه با مسیحیان بود" (6 )

 

اما نه فقط، به نقل از شمس اشراق، سکه ای از علی پیدا نشده است، بلکه در هیچ یک از اسناد حکمرانان عرب که به زبان های سوری و یونانی نوشته شده اند هم نام علی برده نشده است. 

اسناد حکمرانان عرب

   چندین سند به زبان های سوری و یونانی از سال های 705، 724 ، 775 و 818 در دست هستند که از حکمرانان عرب: از محمد، ابوبکر، عمر و عثمان، نام برده اند، اما به علی اشاره ای نکرده اند .

سند سال 705:

 „محمد در سال 932 اسکندر ( سال سلوکیان ) به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد. بعد از معاویه پسرش یزید به مدت 3 سال حاکم بود، بعد از یزید اعراب یک سال رهبر نداشتند و بعد عبدالملک 21 سال حکومت کرد. بعد از عبدالملک پسرش به قدرت رسید" ( 7)

در این سند اسمی از علی برده نشده.

سند سال 724:

 „اختلاف نظر بین آنها بود، سه ما قبل از اینکه محمد بیآید و محمد 10 سال حاکم بود، بعد ابوبکر 2 سال و 6 ماه، بعد عمر 10 سال و 3 ماه، عثمان 12 سال حکمفرمایی کرد، بعد 5 سال و 4 ماه اختلاف نظر بود و بعد معاویه 19 سال و 2 ماه خلافت کرد" (8 )

در این سند سال 724 هم از محمد، ابوبکر، عمر و معاویه نام برده شده، اما از علی نه

سند سال 775 :

„در سال هاجریون، زمانی که آنها سوریه را تصرف کردند، در سال 933 اسکندر ( سال سلوکیان )،با این اسم ها به ترتیب :

محمد 10 سال، ابو بکر 1 سال ، عمر 12 سال، عثمان 12 سال، 5 سال بدون پادشاه، معاویه 20 سال، یزید پسرش 3 سال، 9 سال بدون پادشاه، مروان 9 ماه، عبدالملک 21 سال، ولید پسرش 9 سال" ( 9)

این سند که در سال 775 نوشته شده از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه و … نام می برد، اما از علی نه

سند سال 818 :

(لیست شماره 26 حکمرانان ). این سند از سال 818 است و در دوران باسیل اول ( 867-886)، پادشاه بیزانس، همراه با چند سند دیگر جمع آوری شد. این سند اشاره می کند به پادشاهی پوران دخت، دختر خسرو دوم پرویز، به انتقال قدرت از ساسانیان به اعراب در سال 13 سلطنت هراکلیوس ( 622)، به حکمرانی محمد (9 سال )، ابوبکر (3 سال )، عمر ( 12 سال)، عثمان (10 سال ) ، هرج و مرج ( آنارشی ) 4 سال و معاویه 19 سال (10)

این سند هم از علی نام  نمی برد. 

رویدادنامه "ﺩﻳﻮﻧﺴــﻴﻮﺱ ﺗــﻞ ﻣﺤــﺮﻩ" از سال 775 به جنگ صفین اشاره می کند، اما این جنگ بین معاویه و عباس بود و نه بین معاویه و علی.

“ جنگ صفین بین معاویه و عباس اتفاق افتاد، خون زیادی از هر دو طرف ریخته شد. علیه عباس توطئه شد و او را کشتند. عباس در روز جمعه ،هنگامی که برای نماز خواندن زانو زد، به قتل رسید. معاویه به تنهایی 21 سال حکومت کرد، به انضمام 5 سال جنگ داخلی" ( 11) 

در جمع آوری قران نیز، آنطور که اخبار سنی گزارش داده اند، ابوبکر، عمر و عثمان شرکت داشتند، اما علی نه.

  اما چگونه توانستند شیعیان و سنی ها اختلاف خود ( از خدایی بودن علی ) را که در بالا به آن اشاره شد حل کنند و به یک توافقی برسند؟ برای رسیدن به این توافق هر دو گروه، شیعه و سنی، می بایست از بعضی احکام دینی خود صرفنظر می کردند.

به نقل از سون کالیش ، استاد اسلام شناس ، " شیعه نخست یک جنبش عرفانی ( گنوسیسم ) بود و علی یک انسان خدایی. علی در یک مبحث عرفانی – ایمانی شکل گرفت، بدو ن آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. علی مدت زمانی بعد ( در قرن 9) به فهرست سه خلیفه دیگر اضافه شد. به نظر می رسد که در مرحله اولیه پدیدار شدن اسلام نقشی برای علی در نظر گرفته نشده بود. برای رسیدن به یک توافق شیعیان از خدایی بودن علی صرفنظر کردند و در عوض سنی ها پذیرفتند در تاریخ `ستگاری اسلام `علی به پسر عمو، به دادماد پیغمبر و به خلیفه چهارم برگزیده شود. همچنین سنی ها قبول کردند که شیعیان حق دارند امام های خود را مانند یک پیغمبر پرستش کنند" (12 )

------------------------------------------------------------------------------

1 - نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، ع. شمس اشراق، اصفهان 1369 ، ص 38 

2 - Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793

3 - C. Wurzel, The Coinage of the Revolutionaries in the Late Umayyad Period, ANS Museum, P. 187, No.30

4 -  فولکر پپ ،آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره، مترجم ب. بی نیاز( داریوش)، انتشارات فروغ 2014 

5 - Heinz Gaube Arabosasanidische Numismatik,Braunschweig, 1977, P.12 :

( Eine ähnliche und sehr kuriose Veränderung des Schultermondes ( F )in ein Kreuz begegnet uns auf einer Münzserie Salm b. Ziyad aus Merw mit dem Jahr 63.H.. nicht unwichtiges Details, da kaum angenommen werden kann, dass auf Münzen der Islamischen Eroberungszeit , die in einer Stadt mit einem sehr Starken christlichen Bevölkerungsanteil  geprägt wurden, ein Kreuz  aufgrund eines "Ausrutschers".) 

6 - Paricia Crone / Martin Hinds, God’s Caliph, Religious authority in the first centuries of Islam, Cambridge university press, 1986, P. 24:

(The second question deals with connection of the Umayyads, and especially of the Sufyani, to Christanity. In Sunni apocalypses one could never come to the conclusion that the Sufyani is a Christian, but that does not necessarily mean that it is not an authentic part of the cycle as a whole. In Shia material the Sufyani is a Christian who comes from Byzantium with a cross around his neck; at another point, Umayyads who request asylum in the Byzantine Empire convert to Christianty ( though it is not done with any great enthusiansm). It could be that this is just one more attack to be laid at the door of the hated Umayyad dynasty, or it could be that it represents a genuine recollection of the connection between Muawiya and his family and Christianity )

7 - Robert G. Hoyland, Seeing Islam as Others saw it. Princeton 1997, P. 394 :

(Ad ANNUM 705: Mhmt came upon the earth in 932 of Alexander, son of Philip the Macedonian (620-21); then he reigned 7 years. Then there reigned after him Abu Bakr for 2 years. And there reigned after him ‚Umur for 12 years. And there reigned after him ‚Uthman for 12 years, and they were without a leader during the war of Siffin (Seje) for 5 years. Thereafter Ma’wiya reigned for 20 years. And after him IzTd the son of Ma’wiya reigned for 3 years. {In margin: and after lzTd for one year they were without a leader} And after him ‚A bdiilmalik reigned for 21 years. And after him his son Walld . )

8 - Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 49 :

( There was dissension between them,Three months before Muhammad came. And Muhammad lived ( another) ten Years, And Abu Bakr b. Abi Quhafa, 2 years , 6 months, And Umar b. al-Khattab, 10 years, 3 months, And Uthman b. Affan, 12 years, And dissension following Uthman, 5 years, 4 months, And Muawiya b. Abi Sufyan, 19 years, 2 months

9 - Andrew Palmer P.51:

)The year of the Hagarenes and the time when they entered Syria and took control, :from the year 933 of Alexander, each name, as follows Muhammad: 10 years; Abu Bakr : 1 year ; Umar: 12 years; Uthman: 12 years; No king: 5 years; Muawiya: 20 Years; Yazid, his son: 3 years ;No king: 9 months; Marwan: 9 months; Abd al-Malik: 21 years; Walid, his son: 9 years)

10 - Eusebi Chronicorum Liber prior, In:  Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It, P. 436:

(List no. 26 = the Sasanian rulers to „Boran, daughter of Khusrau. The rule of the Persians was transferred to the Saracens. In the year 6131 of the world and the thirteenth year of Heraclius there began the rule of the Saracens: Mou-ameth, 9 years; Aboubacharos, 3 years; Oumar, 12 years; Outhman, 10 years;  anarchy and war, 4 years; Mabias, 19 years)

11 - Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 59:

(AG 968: The battle of Siffin, between al-Abbas and Muawiya, took place. A great deal of blood was shed on both sides.

 AG 973: Al Abbas was killed by his nobles in a conspiracy ; it was at the time  of prayer on a friday , while he was kneeling down in prayer. Muawiya then held rule by himself  for 21 years, including those five years of civil war and  turmoil between himself and al-Abbas)

12 - Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793:

( Sia ursprünglich Gnosis war und die Gestalt des Ali erst nachträglich mit den ersten drei Kalifen verbunden wurde, indem man aus dem Gottmenschen den Menschen Ali und diesem zum Vetter und Schwiegersohn des Propheten machte , denn setzt diese voraus, dass es kräfte gegeben haben muss, die ein solche Vereinbarung…. wollten . Die sunnitische Seite musste eine neue Figur in ihre Heilgeschichte einbauen, nämlich den Vetter und Schwiegersohn des Propheten. Die Sia musste ihre Gnosis aufgeben und und konnte in ihren Imamen allenfalls noch Propheten ähnliche Gestalten sehe)

 

بنیاد میراث پاسارگاد

www.savepasargad.com