Save Pasargad Committee

      سایت رسمی بنیاد میراث پاسارگاد

 

پيوند به خانه

 

کوروش، همان فریدون شاهنامه است

از جواد مفرد کهلان

پژوهشگر استوره های ایرانی

به عنوان مقدمه: بنا به شاهنامه فردوسی فریدون پادشاهی جهانگیر است که جهان را به داد و بخشش گرفته است و این تنها ویژگی کوروش بزرگ هخامنشی است:

فريدونِ بيدار دل زنده شد 

   زمان و زمين پيش او بنده شد

 

بداد و ببخشش گرفت اين جهان

سرش برتر آمد ز شاهنشهان

با مشخص نمودن سه موضوعی الحاقی در رابطه با کوروش به اسطورۀ فریدون معلوم میشود فریدون شاهنامه در اساس همان کوروش بزرگ هخامنشی است. این موضوعات تاریخی/اساطیری الحاقی جانبی، پیش برخی محققین موجب سر در گمی و انحراف در یکی دانستن فریدون و کوروش شده است:

مورد اول و دوم: فری-ایتی-ون در معنی شخص دوست منش به معنی هخا-منش (دوست منش) و هخامنشی (از جمله بنا به هرودوت کوروش پدر چیش پیش دوم) و خود کوروش بزرگ (کوروش سوم) است. بر خلاف تصور برخی ها نام فریدون از تبدیل حروف نام اوستایی کوروش یعنی ثراتئونه (منسوب به رود سیلابی) عاید نشده بلکه نظیر نام کیخسروِ کیاخسار (هئوسروۀ اوستا، هوخشتره) از طریق روایات شفاهی کهن به شاهنامه رسیده بوده است. طبیعی است که این دو فرمانروای قهرمان ستوده شده اوستا، سوای نامهای اوستایی دینی، نامهای ویژۀ ملی هم داشته باشند.

مورد سوم: وجه تمایز و اشتراک ثراتئونه اوستا با تریته و ترائیتنه ودایی

از قرار معلوم در اسطوره تریته/ترائیتنه، کوروش سوم و معبودش (مردوک) در هم آمیخته و یکی شده اند. نام تریته در مفهوم محافظ و نگهبان مترادف نام کوروش است و هیئت ظاهری نام مردوک در زبانهای هندوایرانی می توانست به معنی مار افعی (مر- دوهکهه= اژی دهاک) گرفته شود. خصوصاً اینکه سمبل مردوک اژدهای موشهوشو (مار افعی) بوده است. تریته (محافظ یا سومی) فرزند آپتیه (مستقر در آبها= ائا) یکی از خدایان کم اهمیت ودایی است که در همان مقام مردوک (معبود کوروش) کشندۀ تیامات اژدهای چند سر (اژی دهاک سه سر) است. اما ثراتئونه در مقام کشنده اژی دهاک (آژدهاک، آستیاگ پادشاه) خود همان کوروش (فریدون) است: ولی ترائیتنه (سه تن) که توسط ایندره (کشنده دشمن) حمایت میشود نه قابل مقایسه با ثراتئونه (رود سیلابی مانند= کوروش) بلکه قابل مقایسه با خود اژی دهاک سه سر (تیامات دارای تن سه برابر= ترائیتنه) است که در اساس رابطه با معبود کوروش (فریدون) یعنی مردوک است.


خلاصه گفتار
: کامبوجیه (کام-بوجیه، دارای کام رستگار) مترادف آثویه (در هیئت پهلوی آتَویه یعنی غنی و ثروتمند) است. نامهای ماندانا و فرانک هم در سنسکریت مترادف با هم به معنی شادمان هستند.

 خود نام های کوروش و فریدون (ثراتئونه) هم در معنی مرد رود سیلابی مانند به هم می رسند.

نام های مخاصم کوروش و فریدون یعنی آژدهاک (آستیاگ) در خبر موسی خورنی و اژی دهاک اوستا و نیز نام های حامیان ایشان یعنی هارپاگ (با آتش پزنده) که پسرش به دستور آستیاگ کشته و طعمه خودش شده بود و کاوۀ آهنگر که پسرش طعمه ماران اژی دهاک شده بود، همانند هستند: نظر به واژۀ اوستایی کَوی (شاه) نام کاوۀ آهنگر به طور ساده به معنی آهنگر پادشاهی است. معادل تاریخی او هارپاگ (روان کننده مواد مذاب یا نگهبان پختن) سردار آستیاگ است که  طبق خبر اسطوره ای هرودوت او هم پسرش توسط آستیاگ (اژدهاک خبر موسی خورنی) خورش گردیده است. نام توشتر هم که با کاوۀ آهنگر مقابله شده است در فرهنگ سنسکریت نائینی از جمله به معنی قالب گر است. معانی روان کننده مواد مذاب یا نگهبان پختن هارپاگ (هارپاژ) باعث پدید آمدن اساطیر کاوۀ آهنگر و آشپزهای ضحاک (اژدهاک) گردیده است.

در داستان آشپزهای ضحاک کشتن یک گوسفند و یک زندانی به جای دو زندانی به الهام از داستان آرامی-عبری آهیگر (آه-ایکر"برادر بی فرزند"، صدر اعظم اساطیری سناخریب و اسرحدون) به نظر می رسد که زندانی مشابهی را به جای وی اعدام می کنند و او نجات می یابد و پیروز می گردد. نام توطئه گر علیه آهیگر، پسرخوانده و خواهر زاده اش نادین (رها شده) است که یاد آور پسر رها شده کاوۀ آهنگر از چنگ پادشاه "آشور" (=خندان، ضحاک) است.

اگر نام هارپاگوس را در اساس به معنی دارای گلۀ رسا (هار-پسوش) بگیریم آن مطابق نام اوستایی هوگوَ (دارای گلۀ خوب) میگردد که در اوستا از فرزندان او جاماسپ (اسب پرور) و فرشوشتر (دارنده شتران راهوار) یاد شده و به ترتیب داماد و پدرزن زرتشت سپیتمان به شمار رفته اند. در اوستا نام این خاندان با اهمیت زیاد کنار و ردیف نام نوذریان (هخامنشیان) ذکر گردیده است. در روایات مربوط به کاوۀ آهنگر نیز از دو پسر نامی وی قارن (باهوش و مدبر، لقب جاماسب) و قباد (فرمانروا) سخن به میان آمده است.امّا احتمال زیاد دارد فرشوشتر در مقام پدر هووی (نیک نژاد، منظورآتوسا) همسر زرتشت سپیتمان (سپیتاک سپیتمان، گائوماته بردیه) نه پسر هوگوَ (کاوه) بلکه در اساس فرشو-خشتره (شهریار جوان=نوذر) یعنی مراد خود کوروش بزرگ (فریدون) بوده است.

متن گفتار: نام کوروش (مانند سیلاب) مرکب از کور بلوچی یعنی رود کوهستانی و پسوند شباهت وَش فارسی یا کور بلوچی بعلاوه لوش کُردی (=روش) به معنی سیلابی است. نام یکی از پادشاهان عیلامی کیدین هوتران پسر کورلوش بوده است. از سوی دیگر کوروش تاریخی همان است که در اوستا تحت نام ثراتئونَ (ثری-تَو-اون= نهر نیرومند) و روایات حماسی و اساطیری ایران جایی تحت نام فریدون/فریتون (فریَ-توَ-اون= جاری شونده توانا) و جای دیگر با شخصیتی متمایز به نام لهراسپ (سیلاب تند و بر افکننده) به عنوان جانشین کیخسرو (کیاخسار، هوخشتره) ظاهر شده است. هیئت آگردات نام کوروش در نزد استرابون را نیز به صورت آ-ئوغرَ-داتَ A-oghra-data می توان به معنی مرد سیلاب تند و سریع یا به طور ساده آگرادات را به معنی مخلوق برتر و مقدم (پرذات، پیشداد) گرفت. در واقع عنوان فرتره خانواده کوروش که هرودوت آورده همین است که در مقابل نام نوذریان (خاندان فرمانروایی جدید) که عنوان اوستایی نام خاندان ویشتاسپ هخامنشی است. پس در واقع با توجه به نام لهراسپ نام مقبره کوروش به صورت مادر سلیمان (در واقع مزار سیلاو مان= مزار مرد سیلاب مانند) درست برجای مانده است. در اینجا مطابق لغت نامه دهخدا سیل فارسی صورتی از کلمه سیر (پر و فراوان) است. همین جزء در نام سیر دریا نیز به کار رفته است. در اوستا اسطوره پائوروَ (پاروزن، از ریشه پرَوَ سانسکریت یعنی قایقرانی کردن یا پئورو- آوَ، پر آب و سیلابی) که در پیوند با ثراتئونه (=کوروش) است در اساس شرح استعاری نبرد سه ساله کوروش (فریدون) با ایشتی ویکو/آستیاگ (اژدهاک، ضحاک) است. در جلد اول یشتها، گزارش استاد پورداود در این باره می خوانیم:

"از برای من ای زرتشت اسپنتمان این ارویسور ناهید را بستای کسی که به همه جا گسترده و درمان بخشنده... او را کشتی ران پائوروَ ستایش نمود، وقتی که یل پیروزمند فریدون وی را در هوا به صورت یک کرکس به پرواز نمودن واداشت. از این جهت او سه روز و سه شب پی در پی برای خانه خویش در پرواز بود نمی توانست که (در آن) فرود آید. در انجام سومین شب او به سپیده دم رسید. در گاه بامداد روشن و توانا به اردویسور ناهید ندا در داد: ای اردویسور ناهید رود به یاری من به شتاب مرا اینک پناه ده. اگر من زنده به زمین اهورا آفریده و به خانه خویش رسم. هر آینه من از برای تو در کنار آب رنگها. هزار زَور از روی دستور تهیه شده و تصفیه گردیده آمیخته به هوم، آمیخته به شیر نیاز خواهم آورد. آن گاه اردویسور ناهید به صورت دختر زیبایی بسیار برومند خوش اندام، کمربند در میان بستۀ راست بالا، آزاده نژاد و شریف، از قوزک پا به پایین کفشهای درخشان پوشیده با بندهای زرهای زرین (آنها را) محکم بسته، روان شد. او بازوانش را محکم بگرفت، چست و چالاک، طولی نکشید که او را در یک تاخت تند سالم بدون ناخوشی و بی صدمه همانطوری که در پیش بود به زمین اهورا آفریده، به خان و مانش رساند."

 

یک شبانه روز در اینجا نشانه یک سال است. قایقرانی پائورو در رود سیلابی نشانگر معنی رود سیلابی خود نام کوروش است. مورد مشابه روایت کتسیاس است هر بار دست بردن کوروش به گرفتن خورشید یک دهه به شمار آورده است: دینون به نقل از کتزیاس می‌نویسد که "کوروش در زمانی که محافظ شاه ماد بوده‌است در خواب دید که سه بار در حال دست بردن در خورشید است". این خواب را برای وی چنین تعبیر کردند که سی سال فرمانروایی خواهد کرد. عنصر کرکس در این اسطوره اشاره به قداست مقام پائوروَ (کوروش سوم) دارد چه نوع کرکس ریشدار و استخوان خوار همان همای سعادت ایرانیان است که توسط ثراتئون دوم/کوروش دوم (توس چشمه نیرومند از خاندان نوذر= فرمانروایان نو/هخامنشی) به پرواز در آمده است. دو کرکس مقدس (همای) که در پیش داریوش (عقاب مانند) و همراهانش توسط هفت جفت عقاب فراری و زخمی میگردند اشاره به مقام قدسی برادر خواندگان بردیه (وهیزداته بردیه حاکم فارس و نیمه شرقی امپراطوری هخامنشی و گائوماته بردیه مغ حاکم بلخ و نائب السلطنه کمبوجیه) که بعد از شنیدن خبر شایعه مرگ کمبوجیه در مصر حکومت خویش در پئیشیا اوادا (در سمت نقش رستم) در فارس بر متصرفات هخامنشیان رسمی اعلام نموده بودند.

 در کوروشنامه گزنفون کوروش دوم (توس نوذری) نواده آستیاگ و خواهر زاده کیاخسار (کیخسرو) و داماد و سردار وی معرفی شده است که درست می نماید. چه در واقع نامهای آستیاگ (ایشتی ویکو= ثروتمند) و فرائورت/فرورتیش (فرَ-وَرِت-ایش) در معنی خواهان دارایی بسیار مترادف بوده و به جای هم به کار می رفته اند. از این روی است که کتسیاس به جای نام فرائورت نیز نام آستیاگ را آورده و کوروش دوم و سوم را فرد واحدی حساب کرده است. به نظر می رسد عنوان اوستایی فرائورت/فرورتیش (فرود سیاوش) یعنی سیاورشن در واقع سیه- وَرِ(ت)- ایشن= خواهان ثروت گسترده یا به طور ساده ترکیب سیا (سویا، سود و ثروت) و وَرَشَن (ورزنده) بوده است که به ظاهر به دارنده اسب سیاه ترجمه شده است.

راجع به کوروش اول گفتنی است که در منابع آشوری در حدود سال ٦٤٩ پیش از میلاد از کوروش اول یاد شده است که فرزند خود آروکو را به گروگان نزد آشور بانیپال فرستاده بود. گروهی با توجه به کتیبه داریوش در بیستون که به اختصار هخامنش را جد اول کوروش نیای کوروش معرفی نموده است، وجود سه کوروش شجره نامه خبر هرودوت را قبول ندارند ولی داریوش جای دیگر در همین کتیبه بیستون می وید که "هشت نفر پیش از من شاه بودند و من نهمین از خاندان هخامنش هستم". تصور من این است که داریوش صرفاَ یک راست فرمانروایان هخامنشی شجره نامه خویش بر شمرده است نه مجموع دو شاخه خاندان هخامنشی پارس و انشان را که همانا داریوش، ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش پیش دوم، کوروش اول، کمبوجیه اول و چیش پیش اول و هخامنش بوده باشد.

چندی پیش در این رابطه به مطابقت لهراسب با سپیتمه و به طور فرعی مطابقتش با کوروش رسیدم که روایات ملی در اساس همان فریدون است، رسیده بودم:

- مطابقت لُهراسپ با کوروش و سپیتمه

مطابق شاهنامه پادشاه بزرگی که بعد از کیخسرو (کیاخسار) فرمانروای ایران میگردد لهراسپ است که ابوریحان قائل به مطابقت وی با کوروش است گرچه لهراسپ اساطیری در اساس مطابق با سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ و کوروش تاریخی در اساس مطابق فریدون اساطیری است.  در سانسکریت واژه لَهری به معنی موج بلند و وسیع و واژه سپَ در اوستا به معنی در هم ش‍کننده آمده است. بنابراین می توان این نام شاهنامه ای را به معنی مَرد موج بلند و وسیع و سیلابی گرفت و آن به وضوح مطابق معنی نام کوروش در معنی مرد سیلاب مانند میگردد. می دانیم آستیاگ در رؤیایش کوروش نازاده را به صورت سیلابی می بیند که قاره آسیا را در خود غرق می‍کند. واقعه مرگ لهراسپ در سمت بلخ و ارتباطش با اسارت یهود هم یادآور کوروش است:

شهنشاه لهراسپ در شهر بلخ

 ب‍کشتند و شد روز ما تار و تلخ 

نابراین نام اَئوروت اَسپ را که هیئت اصلی نام لهراسپ بشمار می آید می توان در اصل در هیئت اَئوروتَ -سپَ به معنی موج سیلابی تند بنابراین نام اَئوروت اَسپ را که هیئت اصلی نام لهراسپ بشمار می آید می توان در اصل در هیئت اَئوروتَ -سپَ به معنی موج سیلابی تند و در هم ش‍کننده گرفت. چون جالب است که واژۀ اورمی در سانسکریت که معادل اَئوروَ و ائوروت اوستا به معنی تیز و تند می باشد به معنی موج نیز هست. بدین ترتیب اَئوروتَ- سپَ معادل لهراسب به همان معنی مرد موج تند و سیلابی بوده است.

در این رابطه گفتنی است دو پسر لهراسپ یعنی ویشتاسپ (سگ وحشی، ببر/پلنگ) فرمانروای کشور سفلی (اورارتو) و ماد و زریر (دانای دعاهای کهن) فرمانروای نواحی دروازه تنائیس (حدود شهرمیانه) تا دروازه کاسپی (گرمسار) مطابق دو پسر خوانده کوروش یعنی مگابرن (برنده نترس) و سپیتاک (فرد سفید و مقدس) پسران سپیتمه (داماد و ولیعهد آستیاگ) و آمیتیس (دختر آستیاگ، همسر بعدی کوروش) هستند که کوروش ایشان از محل های فرمانروایی سابق برداشته و به فرمانروای گرگان و دربیکان سمت بلخ انتخاب کرده بود. هرتسفلد، سپیتاک سپیتمان بلخ را همان زرتشت سپیتمان بلخ می داند.

 

2- مطابقت فریدون با کوروش

چند شباهت بین کوروش و فریدون از محمدمهدی جوکار و نگارنده این مطلب:

1- بنا به مجمع التواریخ فریدون با دو دختر ضحاک ازدواج کرد، کوروش با دختر آستیاگ ازدواج کرد.

2- فریدون ضحاک (اژی دهاک= اژدهاوش) را در دماوند درغل و زنجیر کرد به گزارش آستیاگ (اژدهاک= ثروتمند) به دستور کوروش دستگیر شد و به گزارش کتزیاس توسط عوامل خودسر کوروش کشته شد و به گزارش هرودوت تا پایان عمر در دربار بود.

3- فریدون منقرض کننده حکومت ضحاک است و کوروش منقرض کننده حکومت آستیاگ.

4- ضحاک طبق اساطیر پادشاهی ستمگر بود آستیاگ نیز به نقل از تواریخ فردی ستمگر بود آنچنانکه هرودوت درباره وی گوید «علت اصلی پذیرش یوغ پارسیان از سوی مادها پس از 128 سال فرمانروایی در آسیای علیا تا رود هالیس - جز در زمان سکاها- خشونت و سنگدلی و ستمگری آستیاگ بود!» ن.ک. کتاب 1 بند 130.

5- مطابقت نام فرانک (مادر فریدون) با ماندانا (مادر کوروش): احتمال زیاد دارد نام فرانک در معنی سنسکریتی اهل خوشی و شادی ترجمه نام ماندانا (خوش و شاد) بوده باشد. چون اسطوره فریدون و ضحاک شباهت تامّی با اسطوره کوروش و آستیاگ (به قول موسی خورنی همان آژدهاک) دارد. فرار فریدون و مادرش فرانک (در معنی سیاهگوش، وحشی) از مأموران ضحاک، شبیه نجات دادن کوروش کودک از امر قتل وی توسط آستیاگ و سپردن وی به دایه ای به نام سپاکو (سگ/سگ وحشی) است. (بند افزودۀ من)

6- کتایه (به معنی درنده و پاره کننده در کُردی و سانسکریت) و برمایه (در معنی پردانش)، برادران کوروش در مقام همان مگابرن (ویشتاسپ، تیگران) و سپیتاک (زریادر، گائوماته بردیه) هستند. چه کتسیاس مگابرن را جایی پسر خوانده کوروش و جای دیگر برادر (در اساس برادر خوانده کوروش) معرفی می نماید. اگر کتایه (به صورت کئتایه) و برمایه (به صورت پرمهایه) را به معنی اوستایی آنها به ترتیب به معنی "خوش و شادمان" و "تنومند" بگیریم آنها مطابق کمبوجیه (کامیاب در زندگی) و بردیه (تنومند) پسران کوروش خواهند بود (بند افزودۀ دیگرمن).  

7- موضوع پدر ایرج و تور و سلم بودن فریدون (کوروش) در رابطه با توتم های سه گانه شیر (ایرج)، بزکوهی (تور) و مار (سلمِ) سکاها عاید شده است چون مطابق باور سکاها که در نزد یونانیها و گرجیها و ارامنه و یونانیها محفوظ مانده است، ایشان توتم خدایگانی به صورت سگبالدار (شیر، پلنگ) به نام کوروشا ( شکارگر درخشان بزان کوهی) داشته اند که به همراه امیران (ایزد خورشید بی مرگ) در بند جاودانه ای گرفتار است که هر دو به دور محور زمین می چرخند. یعنی چنین تجسم میشده است کوروشا (در ترکیب ارمنی هاروت [شیر در بند]-ماروت[بزکوهی-مار دربند]) سمبل ایزد ماه سکاها، پاپای (پدر)، همان واناتور ارامنه (تند روندۀ درخشان) بوده است، همان توتمی که در اساطیر یوانی تحت نام خیمَئیریا (بزکوهی) به صورت ترکیبی از توتمهای سکایی شیر (ایرج، سمبل سغدیها [و متعاقباً ایرانیان] )، بزکوهی (تور، سمبل سکاها) و مار (سلم، سمبل سئوروماتها) نشان داده میشده است. و این باور اتحاد قومی سکایی (تورانی) در ایران با مطابقت داده شدن کوروشا با کوروش (فریدون) منتج به پدر این توتم های سه گانه اقوام آریایی شمالی به شمار رفتن فریدون (کوروش) ملقب به پدر (پاپای) شده است. (بند افزودۀ نوِ من)

فریدون نیز نظیر کوروش فاتح بین النهرین، حتی بیت المقدس است:

همی رفت منزل به منزل چو باد

   سری پر ز کینه دلی پر ز داد

 

به اروند رود اندر آورد روی

 چنان چون بود مرد دیهیم جوی

 

اگر پهلوانی ندانی زبان

بتازی تو اروند را دجله خوان

 

دگر منزل آن شاه آزادمرد            

لب دجله و شهر بغداد کرد

 

بنا به نسخۀ شاهنامۀ چاپ مسکو:

بر آن باد پایان با آفرین

به آب اندرون غرقه کردند زین

 

به خشکی رسیدند سر کینه جوی

به بیت‌المقدس نهادند روی

 

که بر پهلوانی زبان راندند

همی کنگ دژهودجش خواندند

 

بتازی کنون خانهٔ پاک دان

برآورده ایوان ضحاک دان

 

تکملۀ مطابقت معنی نام فریدون شاهنامه و ثراتئونه اوستا با کوروش

گروهی از ایرانشناسان معتقد هستند، کوروش که بنا به منابع یونانی و رومی ایرانیان او را پدر می خوانده اند، همان فریدون پدر اساطیری ایرانیان و سر سلسله نوذریان (هخامنشیان) و پدر آروکّو (ایرج) و چیش پیش دوم (منوچهر، فرزند منوش/هخامنش) است. در باب ارتباط لغوی کوروش (مرد سیلابی) با فریدون گفتنی است که نام فریدون را به هیئت اوستایی فریَ-ایتی-ون می توان به معنی منسوب دوست منش یعنی مترادف نام عنوان خاندان کوروش یعنی هخامنشی گرفت. از سوی دیگر نام فریدون در هیئت اوستایی فرَئِتَ-ون (روان شونده) مترادف با خود نام کوروش (یعنی مرد سیلابی) است. یعنی نام فریدون مفهوم دو بُعدی داشته است. می دانیم عنوان اوستایی خود کوروش/فریدون یعنی ثراتئونه هم در اوستا به معنی منسوب به رودخانه است و مطابق هرودوت، آستیاگ در خوابش کوروش بطن دخترش ماندانا را مانند سیلاب جهانگیر می بیند.

نام کوروش/ثراتئونه در عرصۀ اساطیر از سویی در رابطه با سمبل کوروشای تارگیتای پیشدادی پدر اساطیری سکاها است؛ کوروشایی که ترکیبی از شیر (ایرج)، بزکوهی (تور) و مار (سلم) به شمار می رفته است و از سوی دیگر در رابطه با تریته /تریتهه (سه تن، محافظ) پسر آپتیه (ساکن آبها) در وداها است که او در اساس همان معبود کوروش یعنی مردوک کشنده اژدهای چند سر تیامات، به عنوان محافظ بابل و پسر اِئا (ایزد معبد آبها) است که اسطورۀ وی در عهد هخامنشیان به وداها در درۀ سند (هند) راه یافته بوده است. دلیل پیشدادی (ما قبل کیانی) به شمار رفتن فریدون هم همین قدمت ما قبل تاریخی اسطورۀ مردوک و تیامات است. گرچه فریدون تاریخی (به عنوان هخامنش و کوروش هخامنشیِ پدر چیش پیش دوم) در روایات ملی ایران به درستی در مقام نیای نوذریان (از جمله توس و گستهم نوذری) معاصر کیانیان (پادشاهان ماد) آمده است.

 

کمیته بین المللی پاسارگاد

www.savepasargad.com