Save  Pasargad Committee

پيوند به خانه

 

 

آذرگان، جشن نور و آتش خجسته باد

 

نهم آذر، سی ام نوامبر

 

پيوسته  افروخته باش در اين خانه ، فروزان باش در اين خانه ، تا دير زمان افزاينده باش در اين خانه ..... .

 

چند شعر و مطلب درباره آذرگان: 

 آذرگان

از: آبتین آیینه 

 

پاره ی آتش

پوری از آتش

آذرخشی بر آذرنگ

            آتش افشان ِ نهمین  روز ِ نهمین ماه 

   آذر روز ِ آذرماه، آذر جشن، آذرگان

 

دانه های روز را

دانه شماری دانه چینی

تا در بستر ِ شب، سیاهی را

آذرنوش دانه پردازی دانه نوازی کند

بر نیش و نوش  ِ آذرشب روی گشاید

 

«سیه را سُرخ چون آذرنگی

چو بالای سیاهی نیست رنگی»*

 

آذرسر بر هر سری بنشیند

تا شبانگاه را پگاه

پگاه را با بامداد

در آبشار ِ آفتاب بخواباند

تا خسروانی نوش، خوابشان شیرین شود

تا خروش ِ پیچش ِ لب ها

تابش ِ دل ِ دانه های زیر ِ پوست ِ آتشین

تاج ِ تاراج برده ی گونه های انارین را

بر تاج ِ خورشید شهسوار گرداند

 

تا در گردهمایی و همآوری

افشان دست و کوبان پای

آذرگون و آتش روی

با گل ِ آذرگون ِ آفتاب گردان

سرمایش ِ خواب ِ زمستان را

با گرمایش ِ آفتاب ِ تابستان

پیمان پیوند، هموند و همسر گرداند

 

تا گردش ِ نه این ِ زمین

زایشگاه ِ زیبایی زیستن  

ژن ِ زندگی ی آذرین

آری آن گردد

 

تا فروغ ِ سنگ ِ آذرین

ساز ِ سازش ِ سنگ زیرین

راز ِ سازگاری ی فرگشت ِ سایش ِ فرسایش شود:

 

«فروغی پدید آمد از هر دو سنگ

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ»*

 

**در این سُروده، دو بند از سُروده های نظامی  گنجویی و فردوسی توسی نگین ِ نگاه گشته است.

*****

 

 جشن آذرگان فرخنده باد

           از:  دکتر تورج پارسی

جشن ها برآيند كار و آباداني هستند و آباداني روشنايي است .

 

اي خرامنده سرو تابان ماه              روز آذر مى چو آذر خواه

شادمان كن مرا به مى كه جهان          شادمان شد به فر دولت شاه

مسعود سعد سلمان

 

افزون بر جشن سوري ، از سي و يك جشن ساليانه كه در هفتاد و سه روز برگــــــزار مي شد چهارجشن به پاس و بزرگداشت   آتش است ، كه عبارتند از :

 ــ ارديبهشت گان     

 ــ آذرگان

_شهريورگان          

  ــ سده       

در مقاله ي جشن سده نوشتيم : در اوستا آتش به شكل آتر Ater و آثر Ather و آترAtr آمده است . در سنگ نوشته هاي هخامنشي و پارسي باستان آترAtär گفته شده است ، در زبان پهلوي آتور Atur و Adur آتخش Atäxs ناميده شده كه درزبان پارسي امروزي آذر Azärيا آتش Atäshيا در برخي از گويش هاي محلي تش Täsh خوانده مي شود . .درباور هندوان   Ageni خداي آتش است ،  همين واژه در زبان كردي  به شكل آگرAger و در روسي  اوگن  OroHb به چم آتش است .

آتش  از آفريده هاي هفتگانه مادي است كه همچون " اخگري ازانديشه آفريد ه شده و " بدو درخششي از روشني بيكران  " داد ه شده است ۱، آنگونه تني  نيكو كه آتش را درخوراست  خويشكاري آتش در دوران اهريمني ، پرستاري مردم كردن و خورش ساختن و از ميان بردن سردي است "۲

در سال شمار ايراني روز دوم هرماه به نام امشاسپند  اشاوهيشتا Asavehista يا ارديبهشت است كه در جهان مادي سرپرست آتش است وروزنهم هر ماه  به نام ايزد آذر است كه در سنگ نوشته ي بيستون Asiyadiyaآورده شده »كه از واژه Atryadiya به معناي ماه پرستش آتش برگرفته شده است ۳ اعتبار آذر آنچنانست كه آنرا پسر اهورامزدا ناميده اند ۴ . هر دوروزيعني دوم و نهم  هر ماه از جشن هاي ماهيانه به شمارمي آيند ، كه روزهاي پاس و احترام آتش است .  البته باوجودي كه  آذر پسر اهورا مزدا ناميده شد ه ، اماامروزه ، آذر بر دختران نهند   .     

چندي از نام هاي مردمان درفروردين يشت برگرفته ازواژه آتش است ، از آن جمله مي توان از آترپات Aterpat  يا آذرباد ، آترچيتر Aterecithraيا آذرچهر ، آترخوارنه Aterexvarnah يا دارنده فر آذري ، آتردات Ateredata يا آذرداد يا آتش داد ، آترداينگهو Ateredäinghu يا از كشور آذر ، آترزنتو Aterezäntu يا ناحيه ي آتش ، آترسوه Ateresäväh يا دارنده سود آذر ، آترونوش Aterewänshä يا آذرنوش كه به چم دوست دارنده ي آتش  است ، نام برد . استان آترپاتكان يا آذرپاتكان يا آذربايجان و شهر آذرشهر نيز از يادمان هاي نام آتشند .

 

دريسنا هات 17/11 از پنج آتش نام مي برد:

 

آتش برزي سونگه Berezisävänghä  كه آتش بهرام است

 آتش وهوفريان Vohu fryanäبه چم دوستدار نيكي كه گرماي تن مردمان و چهارپايان  است .

 آتش وازيشتشت Urvazishtä بچم شادماني دهنده تر كه در گياهان هست .

  آتش اوروازي Vazishtä بچم آتش درون ابرهاست ( رعد و برق )

 آتش اسپنيشت Spenishtä به چم آتشي است كه در گرزمان درپيش اهورامزدا  فروزان است

 

همانطور كه گفته شد روز نهم از هر ماه به نام ايزد آذر است كه در اوستا قطعه ي آتش نيايش در ستايش اوست    

درود به تو اي آتش ،

اي بر ترين آفريده ي سزاوار ستايش اهورامزدا،

به خشنودي اهورا مزدا.

راستي بهترين نيكي است ،

خرسندي است ،

خرسندي براى كسي كه راستي را براي بهترين  راستي بخواهد (۳بار)                                                     

 افروخته باش در اين خانه ،

پيوسته  افروخته باش در اين خانه ، فروزان باش در اين خانه ، تا دير زمان افزاينده باش در اين خانه ..... .

درگذشته در چنين روزى كه آذرگان ناميده مي شود مردمان در آتشكده ها گرد آمده  و نيايش مي كردند و معمول بود كه با آغاز فصل سرد از آتش آتشكده به خانه برده و آتش زمستانى را با آن فروزان سازند اين رسم هنوز در كهگيلويه بويراحمدى به جا مانده چنانچه وقتي براي روشن ساختن آتش خانه از همسايه آتش قرض مي گيرند به آن در چرا يا چراغ بيروني مي گويند .

اين جشن امروزه نزد زرتشتيان هم چنان با شادى برگزار مي گردد دراين روز نشست ويژه مي گذارند  و با انجام سخنراني، موسيقي  و استفاده از غذاهاي سنتي اين آيين را زنده نگه مي دارند. از جمله در آذرگان مراسم "سدره پوشي" نيز انجام مي شود. كودكان زرتشتى با پوشيدن سدره و كشتى شخصيت مستقل دينى خود را به دست مي آورند يعنى تا ديروز زرتشتى زاده بشمار مي آمدند اما با پوشيدن سدره و بستن كشتى كه با آيىن ويژه اى سامان مي يابد رسما زرتشي محسوب مي گردند. در گذشته آذرگان همچون مهرگان و نوروز همگانى بود اما امروز به شكل يك آيين دينى نزد زرتشتيان به عمر خود ادامه مي دهد ،  خردمندانه است  كه جشن ها را دوباره جان تازه اى ببخشيم ، آنها را همگانى كنيم چنانچه در گذشته نيز همگانى بوده اند .  جشن ها برآيند كار و آباداني هستند و آباداني روشنايي است .

سرچشمه ها :

۱_ مهرداد بهار ، پژوهشي در اساتير ايران ، پاره نخست ، رويه 98.    ـ

۲_همان رويه 29

3 ـ مري بويس ، تاريخ كيش زرتست جلد دوم هخامنشيان رويه 42

4 ـ يسنه 2 بند 12

* هر چه از اوستا سود جسته شده است ازاوستا كهن ترين سرودها و متن هاي ايراني گزارش وپژوهش دكترجليل دوستخواه است

 

 

******
 

آذرگان ، جشن آتش

از: هاشم رضی

در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع و مروج الذهب مسعودی و المدخل فی صناعة احکام النجوم از « کیا کوشیار ابن لبان شهری جیلی » این جشن را آذرخش نوشته اند . روز نهم هر ماه آذر نام دارد و آذر ایزد ویژه همه آتش هاست و از احترام ویژه یی نسبت به سایر عناصر برخوردار می باشد. در ماه آذر ، روز نهم ویژه این ایزد است. در آذر جشن نخست که شرح آن گذشت ، ملاحظه شد که مردم در خانه ها و بام ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و تلاوت نیایش ها و ادعیه و تدارک خوراک های ویژه و آفرینگان خوانی جشن می گرفتند.

اما روز نهم از ماه آذر را ایرانیان چون نوروز و مهرگان ارج نهاده و مبارک و خجسته می شمردند. در این روز آتشکده ها را آراسته و آذین بندی می کردند و در آن جایگاه مقدس مراسم ویزه ای برای جشن برگزار می کردند. نظافت و پاکیزگی ، از جمله ستردن موی و چیدن ناخن در این روز نیک بود و معتقد بودند در این روز مشاوره  و رایزنی درباره امور و دشواری ها به نتیجه مطلوب می انجامد.

به مناسبت تغییر فصل به نظر می رسد که در آتشکده ها ضمن مراسم نیایش ، هدایا و نذوری پیش کش شده و بر آتش چوب های خوش سوز و خوش بو و عود و صندل می نهادند یا تقدیم آتشکده می کردند. آنگاه به مناسبت آغاز سرما ، از آتش فروزان در آتشگاه ، هرکس با مراسمی ویزه ، اخگری به خانه برده و آتش زمستانی را از آن اخگر تقدیس شده می افروخت که تا پایان زمستان و فصل سرد در خانه فروزان بود و نمی گذاشتند خاموش شود و برای این امر شگون و نیکی و تیمن و تبرک قائل بودند.

از: گاهشماری و جشن های ایران باستان

 

*******

 

جشن آذرگان

از: عبدالعظیم رضایی

 

نهم آذر که آذر روز نام دارد و به آخشیج مقدس آذر ( آتش ) و فرشته ارجمند آن آذر تعلق دارد ، جشن آذرگان می باشد که آذر جشن نیز می گویند. یکی از نیایش ها در خرده اوستا " آتش نیایش " نام دارد . ایرانیان قدیم در این روز به آتشکده ها می رفتند و " آتش نیایش " می خواندند. اکنون هم زرتشتیان این عمل را بجا می آورند و معمولا باید در این جشن آتش افروخته شود. در صفحه 256 آثار الاقیه می نویسد " " روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذر جشن می گویند و در این روز به افروختن آتش نیاز دارند. این روز جشن آتش است و به نام فرشته ای که به همه آتش ها موکل است ، نامیده شده . زرتشت امر کرده در این روز به آتشکده بروند و در کارهای جهان با یکدیگر مشورت کنند."

آتش در آیین مزدیسنی پاک و پاک کننده است و از این لحاظ مورد احترام می باشد. استاد پورداود در ترجمه و تفسیر جلد اول یشتها ( از صفحه 504 تا 515 ) راجع به ارزش آذر و فرشته آن شرح جامع و مفصلی نوشته است. نگارنده نیز در ( صفحه 80 تا 82 ) در کتاب " اصل و نسب ایرانیان از آغاز تا اسلام " درباره آتش و در ( صفحه 132 تا 134 ) تاریخ 10000 ساله ایران فلسفه آتش را مفصلا به رشته تحریر در آورده است. امید است خواننده فرزانه به کتاب های مزبور مراجعه  و به فلسفه آتش آن طور که هست آگاه گردد. آتش بطور عموم از روزگاران بسیار کهن تا به امروز مورد توجه همه اقوام روی زمین بوده و هر قوم و قبیله ای به شکلی و به عنوانی آن را ستوده ، عزیز و ارجمند می دارد . ترقیات دنیا از پرتو این عنصر است. یعنی آن چه که کشور های متمدن  را به ترقی و تعالی رسانیده همین آتش است . به ملاحظه این که در میان عناصر ، آتش از همه لطیف تر و زیباتر و مفید تر است ، مورد توجه ویژه جهانیان شده است. دانشمند آلمانی " شفتلویتز " در کتاب گران بهای خود موسوم به " آیین قدیم ایران و یهودیت " مقاله بسیار مفیدی در این باب نوشته و نشان می دهد که چگونه ملل جهان از هر نژاد ، آتش را می ستایند. متمدن ترین ملل اروپا با وحشی ترین قبایل آفریقا در ستودن این عنصر درخشان با همدیگر شرکت دارند. نظر به این که در آیین مزدیسنی آنچه آفریده اهورامزدا است و برای جهان و جهانیان سودمند می باشد باید محترم و ستوده باشد. از این رو ایرانیان به آتش دلبستگی ویژه ای داشتند و آن را موهبت ایزدی دانسته شعله اش را فروغ رحمانی خوانده اند. آتشدان فروزان را در پرستشگاه ها به منزله مهراب قرار داده اند.

در " ریگ ودا " ی هندوان و اوستای ایرانیان اسم پیشوای دینی هر دو دسته از آریایی ها ، " آتره ون " ( Athravan  ) می باشد یعنی آذربان و آن کسی است که از برای پاسبانی آتش گماشته می شود. چنان که "وستالیس " ( Westalis ) در رم قدیم دختری پاکدامن  و دانا و از خاندان شریف ، به نگهبانی و زنده نگهداشتن آتش مقدس در معبد " وستا " ( Westa ) موظف بوده است و در مدت خدمتش که سی سال بود، می بایست با کمال پاکی و پرهیزگاری و تقدس به سر برد و نگذارد آتش مقدسی که پشتیبان دولت رم تصور می شد ، خاموش گردد. در نزد هندوان ، " آگنی " ( Agni ) اسم آتش و نام پروردگار آن است. اما ایرانیان به این عنصر و فرشته پاسبان آن " آتر " ( Atar ) نام نهاده اند و در فرس هخامنشی نیز آتر می باشد. در پهلوی به آن آتر (  Ator  ) گفته اند.

از: اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان

 

 

*******

 

آذرگان، جشن نور و آتش

 

ماه نهم سال و روز نهم ماه ايرانيان به نام آذر و به معني «آتش» ناميده مي‌شود. پاسباني اين ماه و اين روز به ايزد آذر واگذار شده است. روز آذر از ماه آذر به دليل هم‌زمان شدن روز و ماه جشني در ايران برگزار مي‌شد، موسوم به «آذرگان» يا «آذرجشن». به روايت ابوريحان بيروني، در اين روز مردم به زيارت آتشكده‌ها مي‌رفتند.
ابوريحان در صفحه 256 ترجمه آثارالباقيه مي نويسد:«روز نهم آذر عيدي است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن مي گويند و در اين روز به افروختن آتش نيازمند است و اين روز جشن آتش است و بنام فرشته اي که بهمه آتش ها موکل است ناميده شده زرتشت امر کرده در اين روز آتشکده ها را زيارت کنند ودر کارهاي جهان مشورت نمايند .»

اين جشن هنوز هم در ميان زرتشتيان برگزار مي‌شود و البته به جشن مختصري همراه با اوستاخواني، بويژه خواندن «آتش نيايش» محدود شده است. «آتش نيايش»، نماز مخصوص آتش، بخشي است از يسناي  62، بند  9 كه با اين كلمات آغاز مي‌شود: «نماز به تو اي آتش، اي بزرگ‌ترين آفريده اهورامزدا و سزاوار ستايش.»
وجود نيايشي براي آتش اهميت اين عنصر را نزد ايرانيان آشكار مي‌سازد. ايرانيان شاخه‌اي از هند و اروپايياني كه قرن‌ها پيش از ميلاد، از سرزمين‌هاي سرد شمالي در جست‌وجوي يافتن سرزمين‌هاي گرم، سرانجام در اين سرزميني كه بعدها «ايران» خوانده شد، سكني يافتند، ارزش گرما و نور و آتش را بسيار بيشتر از ديگر مردمان درك مي‌كردند. آتش براي آنان نشان هر نوري است، نور خورشيد و ماه (آتش آسماني) يا شعله آتش سوزان و امروزه نور چراغ فروزان.
اهميت اين عنصر آن‌چنان بوده است كه در اساطير ايران، ايزدي براي آن درنظر گرفته‌اند. آذر/ آتش/ آتُر و يا آتَر ايزدي است كه او را پسر اورمزد به شمار آورده‌اند و آتش روشن نشانه مرئي حضور اورمزد است. تقدس و گرامي بودن آتش ريشه كهن دارد.

ايرانيان جشن‌هاي متعددي در گرامي‌داشت آتش داشته‌اند كه مهم‌ترين و باشكوه‌ترين آن‌ها جشن سده (دهم بهمن) است. «آذرگان» دومين جشني است كه در روايات ذكر مي‌شود و طبق روايت «ابوريحان بيروني» در اواخر زمستان برگزار مي‌شده است. آذر جشن اولي مصادف با چهارم شهريور به نام شهريورگان بوده است. ظاهرا از زمان روايت بيروني تا امروز يك جابه‌جايي تقويمي رخ داده است. چون امروزه آذرگان در فصل پاييز و تقريبا اوايل فصل سرما واقع شده است. بيروني در مورد اين جشن مي‌نويسد: «رسم است كه در اين روز خود را با آتش گرم كنند، زيرا اين ماه آخرين ماه زمستان است و سرما در پايان فصل سخت‌تر و حادتر مي‌شود. اين جشن آتش است و به نام فرشته موكل بر همه آتش‌ها چنين خوانده شده است و زرتشت فرمان داده است كه در اين روز به آتشكده‌ها بروند و در آن جا قرباني‌ها كنند و در كارهاي جهان به مشورت بپردازند.»
البته منظور از قرباني مراسم يزش زرتشتيان است، چون مي‌دانيم كه زرتشت با قرباني خونين مخالف بود.

در برگزاري آيين‌هاي زرتشتي آتش مركزيت دارد. در اين دين، سه گروه آتش مقدس آييني وجود دارد، به نام‌هاي آتش بهرام، آتش آدِران و آتش دادگاه. آتش بهرام قداست خاصي دارد؛ زيرا با تشريفاتي طولاني آماده مي‌شود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمع‌آوري مي‌كنند و آن‌گاه 1128بار آن را تطهير مي‌كنند، يعني هيزم را روي آتش مي‌گيرند؛ وقتي با گرماي آتش، اين هيزم شعله‌ور شد، يك مرحله تطهير انجام گرفته است. اين جريان يك سال به درازا مي‌كشد. تعداد آتش‌هاي بهرام محدود است و به مراقبت خاص نياز دارد. آتش آدران از چهار نوع آتش تهيه مي‌شود و اين آتش را هم با آن كه اهميت كمتري از آتش بهرام دارد، روحانيان پاسداري مي‌كنند. اما از آتش دادگاه حتي يك غيرروحاني نيز مي‌تواند نگهداري كند.
علاوه بر آتش‌هاي آييني، تقسيم‌بندي ديگري از آتش در اوستا آمده است. بنابر يسناي 17، بند 11، در جهان پنج گونه آتش مينوي هست:
1. آتش برزيسوه (
Barzisavah) كه در برابر اورمزد مي‌سوزد.
2. آتش وهوفريانه (
Vohufrayana) كه در تن مردمان و جانوران جاي دارد (به عبارتي: غريزه)
3. آتش اوروازيشته (
Urvazishta) كه در گياهان است.
4. آتش وازيشته (
Vazishta) كه در ابرهاست (به عبارتي: آذرخش).
در اسطوره تيشتر، ايزد باران، او به هنگام نبرد با ديواپوش (ديو خشكسالي)، گرز خود را بر همين آتش مي‌كوبد و از شراره اين آتش است كه ديو سپنجروش، همكار ديواپوش، از وحشت خروشي برمي‌آورد و هلاك مي‌شود (نماد رعد و برق پيش از باران تند).
5. آتش سپنيشته (
Spanishta) كه در كانون‌هاي خانوادگي جاي دارد.
  ايزد آتش در اشاعه دين زرتشت نيز نقش مهمي داشته است. در اساطير
ايران، خداوند در شش نوبت پيش نمونه‌هاي شش پديده اصلي آفرينش را مي‌آفريند كه عبارتند از: آسمان، آب، زمين، گياه، جانور و انسان. اما اين اعتقاد نيز وجود داشته كه آفريده هفتمي هم هست و آن «آتش» است. هر چند وجود آتش پيدا و محسوس است، اما چون «در همه چيز پراكنده است» (گزيده‌هاي زادسپرم)، بنابراين در شش آفرينش ديگر نيز ساري و جاري است. نه تنها تخم و بذر همه جانداران (گياهان و حيوانات) از آتش اشتقاق يافته، بلكه آتش در رگ و ريشه زمين نيز وجود دارد. اگر ريشه گياهان در زمستان از سرما خشك نمي‌شود و آب چشمه‌ها در زمستان گرم است به اين سبب است. آتش در آسمان نيز هست. زيرا برقي كه مي‌زند، آتش است. خود خورشيد طبيعتي آتشين دارد كه مي‌تواند گرما و نور بدهد. اين آتش فروزان از روشنايي بي‌كرانه كه جايگاه اهورامزداست و در بالا لبه آسمان قرار دارد، مي‌آيد (بند هشن).
در دعاي «آتش نيايش»، آتش را باشنده خانه مردمان (نمانا ناهو مَشيا كَنام) مي‌دانند. به آن آتش بايستي «هيزمي كه هست خشك و در روشنايي نگريسته شده» و بوي شايسته (بويده) و خوراك شايسته (فِتوَه) رساند.
«آتش چشم دوخته است به دست‌هاي همه گذركنندگان. چه چيز مي‌آورد دوست براي دوست؟ دوست گذركننده براي دوست يكجانشين. كاش دوست براي دوست بياورد هيزم از راه اَشويي بريده شده، يا بَرسَم از راه اَشويي گسترده شده يا چوب انار از براي او. پس آفرين كند آتش اهورامزدا داده» (آتش نيايش، بند 14).
اتاقي كه آتش مقدس در آن مي‌سوزد، چهارگوش است و به سه طرف (غرب، شمال و شرق) پنجره دارد تا غيرروحانيان بتوانند آيين نيايش را دنبال كنند و پرستش خودشان را به جا آورند. مردم از ورودي غربي وارد مي‌شوند.
در وسط آتشكده، روي يك ميز سنگي، ظرفي فلزي وجود دارد كه آتش در آن نگهداري مي‌شود (آتشگاه) و همچون شاهي مورد احترام قرار مي‌گيرد.
همچون ساير عناصر آفريده خداوند (آب و باد و خاك)، آتش نيز بايد به دور از ناپاكي‌ها باشد. از اين رو، زرتشتيان هيچ گاه آتش را به كثافات نمي‌آلايند. جسد و لاشه را در آتش نمي‌سوزانند و حتي مراقبند كه بخار دهان و نفس به آتش نرسد. به همين جهت سيگار و قليان كشيدن نزد زرتشتيان نارواست.
از اين گذشته، در نمازهاي پنج‌گانه كه زرتشتيان هر روزه به جا مي‌آورند، قبله آنان روشنايي و نور است به هر شكلي كه تجلي نمايد.
احترام گذاشتن به آتش و رو به سوي نور نماز خواندن باعث شده عده‌اي كه از فلسفه اين دين اطلاع نداشتند، زرتشتيان را «آتش پرست» بخوانند. خود كلمه «آتش پرست» يعني «كسي كه از آتش پرستاري و نگهداري مي‌كند» و اصلا در مفهوم جايگزين كردن آتش با خداي يكتا نيست، اما به غلط چنين مفهومي از آن استنباط شده است. حال آن كه مي‌دانيم خداي يگانه نزد زرتشتيان با نام «اهورامزدا» خوانده مي‌شود و آنان تجلي خداوند را در نور مي‌دانند. زرتشت نيز در يسنا، كرده 32، بند 2 مي‌گويد: «به آنان اهورامزدا، پروردگاري كه با پاك‌منشي پيوسته و با نور يكسان است، با خشترا (شهرياري) پاسخ دهد.»
البته چنين اعتقادي در ميان پيروان تمام اديان الهي ديده مي شود. در واقع همه پيامبران بزرگ خداوند يكتا را نورالانوار و فروغ بي پايان مي‌دانند.
در تمام اديان نيز براي پرستش خداي يكتا قبله معين شده است تا تمام پيروان مذهب كه در محلي اجتماع كرده‌اند، يكنواخت به يك سو رو كنند و يك‌دل و يك‌زبان به پرستش بپردازند و با تمركز به سويي معين بر خيالات نفساني و تمايلات شيطاني خود غلبه كنند و به اين ترتيب، راز و نياز خود را به خالق كل بهتر برسانند. قبله مسلمانان كعبه است. ساختمان كليساي مسيحيان طوري است كه محراب آن هميشه رو به مشرق  است و در نتيجه مسيحيان هنگام نماز رو به سوي مشرق مي‌كنند. يهوديان هنگام نماز رو به سوي بيت‌المقدس دارند. قبله زرتشتيان هم نور است.
پروفسور طاهر رضوي، از دانشمندان مسلمان هندي و استاد دانشگاه كلكته نيز در كتاب خود به نام «پارسيان اهل كتاب‌اند» به مقايسه دين زرتشت با ساير دين‌هاي آسماني مي‌پردازد و توضيح مي‌دهد كه در قرآن و تورات هم بارها از آتش و فروغ ستايش شده است. او همچنين در قياس مناسك زرتشتي در احترام به آتش و مراسم حج در ميان مسلمانان، مي‌گويد: «كساني كه خارج از دايره اسلام‌اند، چون مي‌بينند كه حجاج بيت‌الله الحرام در زمان زيارت كعبه مقدسه، حجرالاسود را از روي شوق و شعف بوسيده و قبله خود ساخته و موافق آداب مخصوص زيارت، پاره‌اي آيات و ادعيه عربي تلاوت مي‌كنند، ما را هم سنگ‌پرست گمان مي‌كنند. ليكن شبهه نيست كه ما اين سنگ را پرستش نمي‌كنيم، بلكه در موقع زيارت مكه آن را مقدس شمرده و به آن فقط احترام مي‌گذاريم. پارسيان (زرتشتيان ساكن هند را مي‌گويند) را حال بدين منوال است. آن‌ها هم هرگز آتش را پرستش نمي‌كنند، بلكه آن را احترام مي‌گذارند.»

 

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد