Save  Pasargad Committee

پيوند به خانه  

 

قلعه دختر میانه، میراث بر باد رفته دیگر ایرانزمین

از: رامین مهاجر

قلعه دختر( قیزقالاسی) میانه که به شماره هشتصد و هفتاد جزو آثار ملی محسوب می شود، امروز فقط نامی بر آن مانده و همتی ملی را برای بازسازی و مرمت این قلعه ای مخروبه به خود نمیبیند. این قلعه به شکل چندضلعی آجری و در دو کیلومتری شمال پلدختر)قیزکورپیسی) در مسیر جاده ابریشم  بر بلندای کوهی بنا شده است. مورخین بنای این قلعه را بر اساس مصالح بکار رفته و هم زمانی با سایر قلعه های ساخته شده در سرتاسر ایران مربوط به قرن ۷ هجری تخمین زده اند.قاسم مهداد نگارنده کتاب ماندگار *میانه دروازه آذربایجان* چنین آورده است که :این قلعه در 2 کیلومتری جبهه شمالی پلدختر واقع شده است، بر روی صخره بزرگ و قلل تیز تیغه ای بالای کوهی بشکل کثیرالضلاع غیر منظم از سنگ و آجر که دور آن باروئی از سنگ کشیده و بنا گردیده است.بلندی دیوار که باروی قلعه محسوب میشود در حدود 4 متر است. در دیوار قلعه دو مدخل ساخته شده که هرکدام سه متر بلندی دارند و در بالای یکی از آن مدخلها کتیبه ای وجود داشت که در حال حاضر اثری از آن باقی نمانده است. از وضع ساختمان و مصالح به کار رفته در قلعه میتوان دقیقا حدس زد که بنای قلعه نسبت به پلدختر قدیمی است.یکی از مدخلها که گویا در خروجی یا راه فرا می باشد در قسمت شمالی قلعه قرار گرفته و از میان تخته سنگها صعب العبور و پرتگاهها میگذرد.در بالای باروی قلعه(دیوار قلعه) آثار 16 برج مخروبه وجود دارد که بنظر میرسد برجهای مراقبت و نگهبانی بوده اند .آب مشروب ساکنین قلعه بواسطه جمع شدن آب برف و باران در دو منبع بزرگ بسیار جالب سنگی بطول و عرض تقریبی 15*10 و به ارتفاع 10 متر بصورت سده تامین میشد. اين قلعه از وسايل ايمنى و آب انبار برخوردار است و در آن کليه تدابير لازم براى زندگى طولانى در داخل اين آن فراهم بوده است.

تاریخ بنای قلعه دختر

بنای این قلعه که زمانی بسیار باشکوه بوده منتهی میشود به زمانهای بسیار قدیم که پاره ای از مورخین ساختمان آنرا به اردشیردراز دست(از پادشاهان ساسانی)نسبت میدهند که مورخین عرب او را نخستین ارتخشترا نوشته اند.موریس دوکوتزبوئه حین عبور از این منطقه در سفرنامه اش راجع به قلعه دختر مینوسد:در سمت چپ مسیر،کوه عظیمی ظاهر شد که قلعه ای بنام دختر بر آن نمایان بود.گویند بانی آن اردشیر است(از پادشاهان ساسانی) و برخی معتقدند که این قلعه به یکی از سرداران معروف بابک خرمدین بنام ساسان متعلق بوده و روزگاری بنام قلعه ساسان معروف بوده است.درحالی که درتابلویی که اخیرآ ازطرف سازمان میراث فرهنگی درابتدای ورودی نصب شده ، تاریخ بنای قلعه ، قرن هفتم هجری ، نوشته شده است که بعلت سرقت یا ازبین رفتن کتبیه آن که درسردر ورودی اصلی قلعه نصب بوده وهنوزهم جای آن پیداست ، تاریخ دقیق آن مشخص نیست ودراین رابطه افسانه های پیرامون قلعه وپل دختر ، که احتمالآ این نوع نگرش ریشه درفرهنگ مردم این خطه ازمیهنمان دارد، حقیقت و واقعیت تاریخی آن را پوشش داده است.

وجه تسمیه قلعه دختر

عقیده باستان شناسان بر این است که این قلعه مانند قلعه دخترهای دیگر ایزدبانوی ناهید یا آناهیتا شاخته شده است. پرستشگاه‌های این ایزدبانو را اغلب در بلندی‌ها می‌ساختند و حاکمان و بازرگانان و کشاورزان هر ساله با هدایای نفیس عازم این پرستشگاهها میشدند چرا که ملکه ناهید فریاد رس زنان وآزادی و حریت نعمت و فراوانی آب و باران تنها کسی بوده که در اقتصاد و نبرد پشتیبان این مرز و بوم بوده است. این قلعه‌ها بیشتر در کنار رودخانه‌های عظیم و دریاها سا خته می شده است.

دسته بندی پدیده زمین شناسی قلعه دختر

ناصر جلالت کارشناس زمین شناسی در مقاله خود با عنوان * قافلانکوه و قلعه دختر میانه* بر اهمیت وافر زمین شناسی قلعه تاکید کرده و آورده است که : از لحاظ کارشناسى هر جاذبه گردشگرى زمين‌شناسى بر اساس ارزش و اهميت آن و همچنين ميزان گيرايى براى جذب جهانگردان داراى رتبه‌اى مى‌باشد. دراين طبقه‌بندى پديده‌هاى زمين‌شناسى بر پايه ارزش آنها براى گروههاى سنى و کارى و همچنين گيرايى آنها براى گردشگران درون مرزى و برون مرزى به 6 گروه‌: بى همتا بودن، تک پديده استانى، کمياب بودن، الگو و شناساگر، چند گونگى و قدمت تقسيم شده است. براساس‌ ويژگى‌هاى کوه قلعه دختر در رده ‌چند گونگی قرار مى‌گيرد. چشم انداز زیبای این کوه مناظر چشم نوازی را بوجود آورده است که با داشتن راه آسفالت مسیر راه دکل مخابرات که از کنار چشم انداز و دره فراخ قلعه می گذرد، بهره برداری گردشگری از آن را بسیار آسان کرده است

بطور کلى پديده‌هاى زمين شناسى ايران يا سايت‌هاى ميراث زمين شناسى از نظر ميزان اهميت و ارزش به سه گروه اصلى: (1) سايت‌هاى منطقه‌اى، (2) سايت‌هاى ملى و (3) سایت های بین المللی تقسیم شده است.با توجه به ویژگیهای زمین شناسی و باستانی این جاذبه ژئوتوریسمی در گروه دوم قرار می گیرد. اين گروه، پديده‌هايى هستند که در کشور نمونه‌هاى ديگرى از آن نيز مشاهده مى‌شود و از اين رو داراى ويژگى منحصربفرد و يکتايى در کشور نيستند اما براى بهره‌بردارى‌هاى در سطح کشوری و توريسم منطقه ای کاربرد داشته و از اين رو داراى اهميت هستند.منطقه قلعه دختر، قافلانکوه در حدود 15کیلومتری جنوب شرق شهر میانه در استان آذربایجان‌شرقی قرار داشته است. به علت داشتن جاذبه‌های مختلف و بی‌نظیر خود ازجمله آثار باستانی قلعه دختر و پل دختر و همچنین از ساختارهای زیبای زمین شناسی مانند ساختار های تافونی، جریانی شدید صخره های که نوردی و پوست پیازی و داشتن انواعی از آگاتها مورد توجه ویژه قرار می گیرد. آب هوای مطبوع، طبیعت بسیار زیبا و در کنار آن رودخانه‌ قزل اوزن که از کوه‌های کردستان سرچشمه می گیرد و دارای اهمیت گردشگری بسيار زیاد است و می‌تواند به یکی از مناطق معروف توریستی در ایران تبدیل شود.

 

اطلاعاتی درباره قلعه دختر:

1.ورودی قلعه هم اکنون دارای طاقی می باشد که بوسیله دو برج بارو برای نگهبانی حفاظت میشود.

2.گویا کتیبه ای حاکی از تاریخ ساخت و کاربری آن در روی طاق وجود داشته که امروزه فقط جای آن باقی است و به سرقت رفته است.

3.برج باروها با کاربری دیدبانی و نگهبانی از قلعه بسیار مستحکم می باشند که امروز اگرچه بخش اعظم آنها تخریب شده است، اما پس از 1400 سال همچنان استحکام کافی را دارد.

4.حفره های متعددی در بسیاری از ساختمان قلعه وجود دارد که گویا محل انباشت آب برف و باران برای مصارف ساکنین قلعه بکار میرفته است.

5.در کل ساختمان قلعه، دیواره های  مخروبه ای وجود دارد که مصالح آن شباهت بسیار زیادی به آجرهای پلدختر و کاروانسرای جمال اباد دارد.

6.چند دیواره ، با طاقهای سالم و پنجره هایی در آن میان خودنمایی میکند.

7.همچنانکه موریس دوکوتزبوئه اظهار میدارد، قلعه دارای بامی ایوانی بوده و سنگ انداختن در آن تولید صداهای طولانی میکرده که امروزه تنها تلی از خاک در بام آن بهمراه دو الی سه حفره با قطر دهانه بزرگ با خاک پر شده که گویا زمانی این حفره ها محل نورگیر بام قلعه بوده است.

 

 امروز قلعه دختر،قلعه مخروبه ای بیش نیست

در میان قلعه‌های دختر ایران زمین، تنها قلعه دختر میانه به دور از کمترین  توجهی  امروز چنین تخریب شده و ضجه های آن همواره در گوش تاریخ می ماند  که دیگر نام آثار باستانی را نمیتوان بر آن گذاشت.حفاری های غیر مجاز ، عوامل فرسایش طبیعی و ... روز به روز از جلال و شکوه آن در مقابل دیدگان دلسوزان میراث تاریخی  این آب و خاک می کاهد.وجب به وجب این خطه از ایران، دربردارنده میراث جهانی بوده و هست.اما چه سود که تازیانه ی بی مهری زمان بر تن رنجور این شاهدان تاریخ، ظالمانه آنها را مورد لطف خود قرار داده و آنها را از میان می برد!!مورخانی همچون مادام دیولافوا ، فوریه، جملی کارری و موریس دوکوتزبوئه و .. در طول تاریخ از ابهت بی مثال آن سخن به میان آورده اند، اما اکنون سرنوشت قلعه دختر بمثابه پلدختر نگون بخت است.پیکره هایی مخروبه مملو از زباله های انسانی است که اوج نااگاهی و غفلت را می رساند.آیا وجود بستری 1400ساله برای میزبانی از گردشگری جهانی و بهبود  وضع نابسمان آن بهمراه رونق این صنعت پرسود در شهرستان میانه و اشتغالزایی، کمتر دست آوردی است که این میراث تاریخی را به حال خود رها کرده ایم؟مشخص و آشکار است که همانند دیگر اثار تاریخی پس از، از دست رفتن این میراث های بی همتا انگشت حسرت بر دهان ، خود را درمیان اثار بدون ارزش تاریخی و بی هویت کشورهای اروپایی می یابیم.

 شهرستان میانه بین دو شهر بزرگ ( دو مرکز استان) زنجان و تبریز، در سینه دو کوه بلند و مرتفع قافلانکوه و بزغوش قرار دارد که عبور رودخانه قیزیل اوزن از کنار این شهرستان بر ارزش اقتصادی و کشاورزی منطقه افزوده است. پل دختر(قیزکورپوسی) میانه ، جزو ده پل تاریخی ایران زمانی شاه کلید ارتباطی جاده ابریشم (شاهراه بزرگ خراسان) و از بناهای مهم و ارتباط دهنده دنیای شرق و غرب بوده است. اما امروز و پس از گذشت قریب 70 سال از تخریب آن همچنان مخروبه و به پل شکسته (سینیخ کورپی) شهرت یافته است.این پل تاریخی و هنری در مسیر زنجان-میانه در 20 کیلومتری جنوب میانه و بر روی رودخانه قزل اوزن قرار دارد و در سال 1310 شمسی تحت شماره 87 در مجموعه آثار ملی و تاریخی قرار گرفته است.

سعید سید صدری کارشناس تاریخ و مولف کتاب 'میانه در غائله پیشه وری' در مقاله ای به تاریخ بنا  تا انهدام پل اشاره کرده و آورده است : میانه که زمانی شاهراه و دروازه ارتباطی شرق به غرب بوده ،از این رو از دیرباز مورد توجه سلاطین و امرا و حاکمان و جنبش های محلی قرار گرفته است. در فرهنگ جغرافیایی ایران چنین آمده: پل دختر روی سفیدرود (قیزیل اوزن) دلیل بر اهمیت شهر از لحاظ تجارت و سوق الجیشی می باشد که در جنگهای بین المللی و اغتشاشات و نهضت های داخلی دچار خسارتهای فراوان گردیده است. این منطقه از آذربایجان که روزگاری شاهد رونق اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و ... بوده، متاسفانه امروز به حالت سکون درآمده و همچون دیگر شهرهای آذربایجان از هر نظر از چشمها دورمانده است.مخصوصاً از نظر گردشگری که فقط همین پل دختر (قیز کورپوسی) می توانست منطقه را به یک شهر توریستی تبدیل کند. چرا که در مقایسه با دیگر شهرهای ایران، دست کمی از آنان ندارد. در این مقوله قصد بازگو کردن مشکلات نیست، چرا که پل دختر (قیزکورپوسی) خود گواه هزاران مشکلات ناگفته است. بلکه هدف شناخت واقعیات تاریخی است که به وقوع پیوسته است. سیدصدری همچنین می افزاید: در نتیجه حمله ارتش پهلوی دوم به آذربایجان و عدم مقاومت فرقه دموکرات، سرانجام شب 21 آذر 1325 برای جلوگیری از ورود قوای ارتش پل دختر تخریب گردید تا فرصتی برای عقب نشینی پیش آید.

تاریخ بنای پل دختر میانه (قیز کورپوسی(

تاریخ بنای پل به درستی معلوم نیست و کتیبه ای هم که در یکی از پایه های پل موجود بود ساییده شده و متن آن از بین رفته است ولی پروفسور ((پوپ)) در کتاب خود به نام (( بررسی هنرهای ایران)) می نویسد: تاریخ بنای پل به اواخر قرن پانزدهم می رسد. سنگ بنای پل، تاریخ احداث آن را (888 هجری) نشان می دهد. این تاریخ به وسیله شیندلر در حدود سال 1882 خوانده شده است. پروفسور پوپ در ذیل همین مطلب می نویسد که آقای مینوی که از روی تصاویر کار می کرده، نظر شیندلر را تایید و اسم بنا را نیز خوانده است. سپس پروفسور پوپ به نظر کوتزبونه اشاره کرده و چنین می نویسد: صحبت از کتیبه ای در کناره ها می کنند که نشان می دهد این بنا در 144 سال قبل از زمان وی بوسیله یکی از اهالی کازبین (قزوین) برپاداشته شده. این کتیبه به قرن هشتم نسبت داده می شود. مارشال دیولافوآ مهندس و باستان شناس فرانسوی که به سال 1881 میلادی سفر کرده و سفرنامه اش توسط مرحوم همایون ترجمه شده، چنین می نویسد:

چون آن را (قیزکورپوسی) با ابنیه نظیر خودش مقایسه کنیم ، می توان قریب به یقین حدس زد که در نیمه قرن دوازده میلادی ساخته شده است. ((جملی کاری)) که در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به ایران مسافرت کرده، ضمن عبور از قافلانکوه در سفرنامه ای چنین می نویسد: دامنه قافلانکوه بسیار طولانی و به تدریج به رودخانه قیزیل اوزن منتهی می شود که روی آن پل سه چشمه و زیبایی بنا گردیده است. بنا به نوشته کاری چنین استنباط می شود که پل دختر قطعاً و در زمان صفویه مخصوصاً در عهد شاه عباس کبیر ساخته شده است. در طرفين پايه وسطي، كتيبه آجري مربع شكلي به خط زيباي نسخ خود نمايي مي‌كند. بخش اعظم از بین رفته است اما، خطوط باقی مانده  كتيبه به زبان عربی و احتمالا زمان ساخت آن می باشد. كتيبه ديگري نيز از سنگ مرمر به خط نستعليق در طرف چپ پل تا سالها پیش ديده مي‌شد كه امروز از آن نشانی نیست.

مقاله های نگاشته شده درباره پل دختر تاکنون فاقد این مطلب بوده و شاید برای اولین بار است در این مقاله بدان اشاره میشود که این پل از داخل  دارای راه فرار و به زبان اذری(باجا) میباشد که شاید برای تعمیر پل در صورت ضرورت،به اندازه جهت حرکت یک انسان همانگونه که در یکی از تصاویر مشاهده میشود تعبیه شده است.همچنین فرضیه دیگر اینکه بعلت وجود چندین اطاقک های پنجره مانند کوچک که همچنان سالم  می باشد،میتوان گفت این راه شاید مکانی برای دیدبانی بوده است.

اين يادگار ديرين سرزمين ايران در كنار ساير بناهاي تاريخي موجود در شهرستان میانه مانند قلعه دختر، قلعه نجفقلي‌خان، كاروانسراي جمال آباد و پل شهر چاي، روزگاري طولاني شاهد آمد و شد كاروانيان، تجار و مسافران ايراني و خارجي بسياري بوده كه قرن‌ها مشغول نقل و انتقال فرهنگ و هنر در سايه‌سار داد و ستد به فلات ايران و ساير نواحي جهان بودند. به اين طريق پل مزبور در امر بازبيني اعصار گذشته و احياي شاهراه ابريشم نقش شايان توجهي به عهده دارد و از اين منظر داراي ارزش فراواني است و بايد با سياست‌ها و راهكارهاي ويژه‌اي براي حفظ و صيانت از آن كوشيد. و امروز از آن ابهت باشکوه ،جز بنایی مخروبه و رو به انحطاط چیزی نمانده  که شاید فرداها تبدیل به تلی از خاک شده و به برگی از تاریخ پیوند بخورد.

واما آنچه امروز بر اعتبار این پل تاریخی می افزاید حوزه گردشگری است که به دور از اندکی توجه مسئولان وقت میراث فرهنگی،  بر اثر فرسایش  روز به روز بخشی از این بنای بی همتا از بین رفته و به تاریخ پیوند میخورد.اما آیا با وجود چنین بناهایی ، براستی ما فاقد بسترهای اولیه گردشگری یعنی آثار تاریخی فاخر و جاذبه های بکر طبیعی برای  جذب سرمایه و گردشگرانی خارجی هستیم !!؟

بس اگر زمانی میشنویم که کشورهای آسیای شرقی  یا ترکیه ، با ساخت ماکت هایی مقوایی از بنای تخت جمشید ایران و اسب تروی کشور یونان بر سیل گردشگران خارجی خود می افزایند، هیچ دریغ و افسوسی روا نیست.

 

از سایت صدای میانه

فرستنده رامین مهاجر

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com