|
روز اصفهان شاد باد
نظامیه اصفهان
گرد و غبار فراموشی بر آرامگاه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی نشسته و اگر بیش از این مورد بی توجهی قرار گیرد به زودی شاهد فروریختن آن خواهیم بود.
دکتر رضا عبدالهی
استاد تاریخ دانشگاه اصفهان
پیش گفتار :
خواجه نظامالملک توسی از دهقان زادگان سبزوار بود و از آنجا که دوران دانشاندوزی اش در شهر توس گذشت، توسی خوانده شد. او 29 سال به عنوان وزیر توانمند سلجوقیان به کار پرداخت. خواجه نظامالملک با یاری دیگر دیوان داران ایرانی بنیان دیوانی سامانیان را بازسازی نمود. نظام الملک، آموزشگاههایی را با نام « نظامیه » در سراسر ایران ایجاد کرد و در آنجا دبیران و مدیرانی برای اداره کارهای کشور پرورش یافتند. نظامیه بغداد با بیش از 6000 دانشجو یکی از بزرگترین دانشگاههایی بود که او ایجاد نمود و استادان برجستهای همچون سعدی شیرازی و ابواسحاق شیرازی و غیره در آن به آموزش دانشجویان پرداختند. از نظام الملک کتاب « سیاست نامه » به یادگار مانده است. خواجه نظامالملک در کتاب سیاست نامه از روش حکومتی یکپارچه مانند دوره ساسانی و دولت های پس از اسلام که از این دولت الگوبرداری کردند مانند بویه زادگان و سامانیان به عنوان شیوه آرمانی کشورداری سخن به میان می آورد. اصفهان در زمان او یکی از پرآوازه ترین شهرهای جهان بود. نظام الملک، در ۱۰ رمضان سال ۴۸۵ هجری قمری هنگامی که با اردوی شاهی از اصفهان به بغداد میرفت در نزدیکی « صحنه » در کرمانشاه به دست کسی که رخت صوفیان را پوشیده بود مضروب شد و یک روز پس از آن درگذشت. کشتن او را در آن زمان به اسماعیلیان نسبت دادند. آرامگاه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی، در خیابان احمدآباد اصفهان روبروی خیابان گلزار در میانه محله ای قدیمی به نام « دارلبطیخ » قرار دارد اما این روزها گرد و غبار فراموشی برآن نشسته و اگر بیش از این مورد بی توجهی قرار گیرد به زودی شاهد فروریختن آن خواهیم بود.
آنچه در ادامه خواهید خواند، نوشتاری است از دکتر رضا عبدالهی استاد تاریخ دانشگاه اصفهان درباره « نظامیه اصفهان » که به مناسبت روز اصفهان نگاشته شده و ضمن آن به مقایسه ای اجمالی بین ساختار نظامیه ها و دانشگاه های بزرگ دنیا پرداخته است:
پیش از پرداختن به مبحث « نظامیه اصفهان » به عنوان مقدمه و از باب اقتراح اشاره ای کوتاه به سابقه تاسیس دانشگاه در جهان خواهم داشت.
صرف نظر از مدارس بولونیا ( Bolony ) و سالرنو ( Salerno ) در ایتالیا و پاریس که هریک در زمینه خاصی از علم در قرن های نهم و دهم میلادی شهرت داشتند، می دانیم که دانشگاه آکسفورد پس از مهاجرت اجباری دانشجویان انگلیسی از پاریس به این شهر در سال 1167 میلادی پا گرفت و دانشگاه های آکسفورد و کامبریج به عنوان قدیمی ترین دانشگاه های جهان شهرت یافته اند. در اینجا بد نیست که نگاهی گذرا به داشنگاه کمبریج داشته باشیم.
با تردید ادعا شده است که دانشگاه کمبریج در سال 1202 میلادی برابر با سال 600 هجری قمری پایه گذاری شده است ولی در مورد سال 1284 میلادی برابر با 683 هجری قمری تردیدی وجود ندارد. در سال های بین 1441 تا 1546 میلادی ( 845 تا 935 هجری قمری ) این دانشگاه توسعه یافته و در سال 1570 میلادی ( 937 هجری ) الیزابت اول ملکه انگلستان اساسنامه آن را تائید کرده است. اسحاق نیوتن در سال 1665 از این دانشگاه مدرک لیسانس گرفته و 33 سال سمت استادی همین دانشگاه را بر عهده داشته است و در همین مدت قانون اصلی جاذبه و قوانین اساسی مکانیک را مطرح کرده است. بخشی از شهرت و جذابیت دانشگاه کمبریج مرهون وجود نیوتن و بخش دیگر آن مربوط به ویژگی هایی است که یک « موسسه دانشگاهی » باید داشته باشد.
بر پایه تعریف شادروان غلامحسین مصاحب، دانشگاه سازمانی است برای حفظ و اشاعه و ارتقاء دانش و مجهز با وسایل تحقیق و دادن تعلیمات عالیه و دارای حق اعطای درجات دانشگاهی در رشته های معین که مرکب از موسسات یا مدارسی است که هریک را در ایران دانشکده و در سایر ممالک فاکولته کالج و غیره خوانند. لفظ فارسی دانشگاه به جای الفاظ اونیورسیته ( Universite ) ، یونیورسیتی ( University ) ، و امثال آن ها در سایر زبان های اروپایی اختیار شده است که جملگی ماخوذ از لفظ لاتینی اونیورسیتاس ( Universitas ) به معنی صنف و جامعه است. اطلاق این عنوان به موسساتی که ما دانشگاه می خوانیم ناشی از این است که دانشگاه ها در آغاز جامعه ها یا اتحادیه هایی صنفی از مدرسین یا دانشجویان یا هر دو بوده است و در بادی امر در استعمال لفظ اونیورسیتاس در این معنی خاص آن را مقید ساخته مثلا اونیورسیتاس ( = جامعه ی ) مدرسین یا دانشجویان و غیره می گفته اند.
با مرور زمان، احتمالا از اواخر قرن چهاردهم میلادی، لفظ اونیورسیتاس منحصرا معنی جامعه قانونی مدرسین و دانشجویان را یافت. افزون بر آنچه زنده یاد مصاحب در تعریف دائره المعارفی دانشگاه نوشته است، دانشگاه به عنوان یک نهاد مستقل از زمان و مکان و یک نهاد زوال ناپذیر دائمی طبق سنت خصوصیاتی دارد که بدون پرداختن به آن نمی شود آن را با مدرسه و نظامیه ها و از آن جمله نظامیه اصفهان مقایسه نمود و روشن ساخت که آیا نظامیه ها به طور کلی می توانند در زمره دانشگاه ها به شمار روند؟
ویژگی نخستین دانشگاه که افلاتون با نام آکادمی ( Academy ) برپا نمود این بود که در آنجا به افراد بالغی که مقدمات را خوانده بودند و معرفتی داشتند، درس داده می شد.
این ویژگی بر سردر آکادمی این گونه نوشته شده بود: « کسی که ریاضی نداند اجازه ورود به اینجا ندارد». این ویژگی بیش از سایر شرایط در دانشگاه ها حاکم بوده و باعث می شد که شاگردان همواره خواستار تحصیلاتی برتر باشند تا به وسیله آن به استادی برسند یا با علم و درایت بیشتر وارد رشته هایی چون پزشکی، وکالت و تجارت شوند.
یکی از مهم ترین شرایط دانشگاه که از یونان آغاز شد و در دانشگاه های فرانسه، انگلیس و دیگر شهرهای اروپا هم تاحدی رغایت می شده این بود که دانشجویان باید بدون توسل به دین یا مکاشفه و سنت با کاربرد عقل، به شناخت دست یابند. این پرهزینه ترین شرط دانشگاه بود و سقراط نخستین معلم و دانشمندی بود که با فدا کردن جان خود این هزینه را پرداخت و اگرچه می توانست به راحتی خود را نجات دهد اما با نوشیدن جام شوکران از حرف خود که حقیقت می پنداشت، دست برنداشت.
حق صدور درجات دانشگاهی که پیشتر به آن اشاره شد طی ادوار گذشته به صورت های مختلف در دانشگاه ها وجود داشته است و در مدارس و نظامیه ها به صورت « اجازه » متداول بوده است و استادان با خط خود در صفحه نخست کتاب اجازه تدریس آن کتاب خاص را به دانشجوی خود می دادند. البته درجات دانشگاهی و کسب اجازه در گذشته هیچ گاه انگیزه تحصیل نبوده است. مدرک گرایی یک مفهوم کاملا نوپدید است تا چه رسد به خرید و فروش یا جعل مدرک تحصیلی که متاسفانه امروز گوش فلک را کر کرده است. اکنون که به این بیماری اشاره کردم ناگزیراین حقیقت را بگویم تا از قاطبه دانشجویان رفع اتهام شود که در دوران معلمی خود معمولا دانشجویان این گفته دموکریتوس ( Demecritus ) که در 2600 سال پیش گفته بود: " کشف حتا یک علف را ترجیح می دهم بر کسب پادشاهی ایران " آویزه گوش داشته اند.
اما بپردازیم به موضوع اصلی بحث یعنی « نظامیه اصفهان». تردیدی نیست که حتی پیش از آن که نظام الملک در اصفهان، بلخ، نیشابور،موصل، هرات، بصره، مرو، آمل و بغداد مدارسی به نام نظامیه برپا کند مدارس بسیاری که شرایط دانشگاه های امروزی را داشتند در سرتاسر ایران وجود داشته است اما اهمیت نظامیه ها و از جمله نظامیه اصفهان به دلیل نهضتی است که در ایجاد این گونه مدارس آغاز شد و نظم و ترتیبی است که نظام الملک بر آن ها حاکم کرد و بسیاری از آن شرایط کم و بیش تا سده ها بر مدارس عالی ما حکم فرما بود.
تاریخ دقیق تاسیس نظامیه اصفهان در دست نیست ولی تردیدی نیست که این نظامیه سال ها پیش از 483 هجری قمری یعنی سال وفات صدرالدین خجندی که نظامیه به نام او « صدریه » نامیده شده بود، تاسیس شده بود و احتمالا دانشمندانی که بنا به روایت ابن اثیر برای اصلاح تقویم به وسیله خواجه نظام الملک در اصفهان گرد آمدند، کار خود را در همان سال یعنی 467 هجری قمری در نظامیه شروع کرده اند.
نظامیه اصفهان نزدیک مسجد جامع اصفهان با هزینه شخصی خواجه نظام الملک با موقوفاتی که درآمد آن صرف پرداخت مقرری به داشجویان و خوابگاه های شبانه روزی و حقوق استادان و معیدان و کتابداران و خدمه و تعمیرات می رسید، برپا شد.
هر دانشجویی در نظامیه اتاق و مقرری داشت. اثاثیه اتاق از طرف نظامیه تامین می شد و نوشته اند که در مدرسه انباری برای وسائل و نیازمندی های دانشجویان بود که در صورت نیاز وسائل از آنجا تامین می شد.
تدریس به وسیله مدرسان آگاه و معیدان با تجربه انجام می شد. فهرست برخی از این مدرسان و معیدان را شادروان سعید نفیسی در مجله مهر ( سال دوم ، شماره دوم ) آورده است که از حوصله این مختصر بیرون است.
خازنان ( کتابداران ) نظامیه نیز از میان دانشمندان بزرگ انتخاب می شدند و در همان روزگار از فن کتابداری که بر اساس آن دست یابی به کتاب ها آسان می شد، سخن در میان بوده است.
همچنین فضائل اخلاقی و درستکاری در میان همه کارکنان نظامیه از استاد و دانشجو تا خدمه حاکم بود و از ویژگی های نظامیه ها به شمارمی رفت. در این مورد بد نیست با بیان یک واقعه سخن را کوتاه کنم: نظام الملک نظامیه بغداد را برای تدریس شیخ ابواسحاق شیرازی بنا کرد و شخصی به نام ابو سعد قاینی برای افتتاح نظامیه در دهم ذی القعده از طبقات مردم دعوت کرد و همه منتظر ابواسحاق ماندند ولی او با اظهار این که در ساخت نظامیه به خانه های مردم تجاوز شده، هرگز حاضر نشد که برای افتتاح و تدریس در آن نظامیه حضور یابد.
کميته بين المللی نجات پاسارگاد