بخشی از
جنگ نوروزی
زير نظر و با يادداشت
هايي از دکتر جليل دوستخواه
از: کانون
پژوهش های ايرانشناختی
«نوروز» را به خطّ ِ لاتين، چگونه بنويسيم؟
- پيوست ششم بر «جُنگ ِ نوروزي»
يادداشت ويراستار
دوشنبه ششم فروردين ١٣٨٦
در سالهاي اخير كه نوروز كاربُردي جهانْ شمول
تر و فراگيرتر از پيش يافته و كم كم به گونه ي يك كليدْواژه ي ايراني از سوي
مردم ديگرْ كشورها شناخته شده و وارد ِ فرهنگ ِ زبانهاي بزرگ جهاني و نيز
زبانْزد ِ بسياري از مردم جهان و كارگزاران نهادهاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي
گرديده است، بايستگي ي ِ نگاشتن ِ آن در رسانه هاي چاپي و الكترونيك در متنهاي
جُز فارسي و حتّا گاه متنهاي فارسي كه از سر ِ ناگزيري ي فنّي به خطّ ِ لاتين
نوشته مي شوند، پيش آمده است.
امّا همگان در نگارش اين واژه، شيوه و املايي يكسان به كار نمي برند و درنتيجه،
اين امر، آشفتگي ي بسيار در كار ِ شناساندن جشن ِ بزرگ ِ ملّي مان به ديگران،
پديدآورده است.
دوست ارجمند، آقاي دكتر كاظم ابهري استاد
دانشگاه استرالياي جنوبي، امروز با مهرشان به ويراستار اين تارنما، متني رهنمون
و روشنگر و سودمند را به اين دفتر فرستاده اند كه با سپاسگزاري از ايشان، به
عنوان ِ پيوست ِ ششم بر «جُنگ ِ نوروزي»، در پي ِ اين يادداشت مي آورم
ايشان پس از سفارش و پيشنهاد به همه ي ايرانيان كه «نوروز» را به خطّ لاتين،
همواره و در همه جا با املاي
Nowruz
بنويسند (نگاشتي كه مورد تأييد ِ استادان و كارشناسان نامدارست)، افزوده اند:
«... انتظار می رود کلیه هموطنان عزيز
اين نحو نگارش نوروز
را به خاطر بسپارند و به ديگران نيز بگويند تا برای یکنواختی، همگان در نوشته
های خود نوروز
و سال نو ايرانی را به این شکل معرفی نمايند.»
*
نگارنده ي اين يادداشت نيز همين خواهش و نيز انتقال آن به ديگران را از
خوانندگان ِ گرامي ي اين تارنما دارد و اميدوارست كه آشوب در اين زمينه، به
زودي جاي خود را به ساماني سزاوار بدهد.
* * *
متن ِ پيام ِ دكتر ابهري را در دنباله ي اين
يادداشت بخوانيد:
"نوروز" را
Nowruz
بنويسيم!
نوروز بزرگترين جشن ما ايرانيان است که به
سابقه تاريخی آن می باليم و با سربلندی آنرا جشن می گيريم. در خارج از ايران،
غالبا ناگزيريم نوروز را با الفبای لاتين بنويسيم و هر کس به دلخواه و سليقه
خود آن را به گونه ای می نويسد.
از حدود دو سال قبل که اینجانب متعهد به تالیف کتاب جامعی زیر عنوان"نوروز" به
زبان انگلیسی شدم (و متاسفانه به سبب تعهدات دیگر تا کنون موفق به اتمام آن
نشده ام)، در مسیر بررسی منابع غیر فارسی، به گوناگونی و تشتت آراء در نگارش
نام نوروز با الفبای لاتین پی بردم. بخش اول کلمه نوروز را به سه شکل
Naw
یا No
یا Now
و در تاجیکستان به شکل
Nav
وبخش دوم آنرا به سه شکل
Rouz
یا Rooz
یا Ruz
نوشته اند.
اين تنوّع در نگارش هنگامی بسیار چشمگيرمی شود که گروهی دو بخش را سرهم به صورت
يک کلمه و عدّه ای جدا از هم به صورت دو کلمه می نويسند و بعضی هم بين دو بخش
آن خط تیره می گذارند. تنها در اينترنت
تاکنون هفده صورت نگارش برای نوروز با الفبای لاتين ديده شده است.
اين ناهمگونی در نوشتن نام نوروز شايد
برای خود ما کم اهميت باشد و يا در نظر برخی اصلأ موضوع قابل اعتنایی نباشد؛
ولی به چشم غير ايرانی ها بسیار عجيب می نمايد، تا آنجا که برای کثیری از خارجی
ها سه گمان پيش آمده که یا سال نو ايرانی نام و نشان درستی ندارد یا اصل وريشه
و معنی آن برای ايرانيان درست روشن نيست و یا گروه های مختلف ایرانی سال نو
متفاوتی را جشن می گیرند.
از آن جا که
دايرةالمعارف ايرانيکا که بيش از دو دهه قبل با همت والای دانشمند
گرانْ قدر استاد دکتر احسان يارشاطر بنيان
گذارده شد و مجلّدات آن تاکنون زير نظر ايشان تدوين و توسط دانشگاه کلمبيا
منتشر گرديده و هم اکنون بی ترديد بزرگترين و معتبرترين مرجع ايران شناسی در
زبان انگليسی است، این نگارنده، در مقام پرسش از دکتر
يارشاطربرآمد که نوروز را با الفبای
لاتين چگونه بايد نوشت.
ایشان در
پاسخ اظهار داشتند که:
« نوروز يک کلمه است و نگارش آن نه فقط برای انگلیسی زبانان بلکه برای دیگر
ملیّت ها در کشورهای اروپايی نیز، با رعايت قواعد آواشناسی
(Phonetics)
و پس از «تأمّلات و ملاحظات بسيار» به صورت
Nowruz
توصيه گرديده است.»
*
متعاقب توضیحات دکتريارشاطر، این جانب یادداشت
کوتاهی در فصلنامه ي
ره آورد،
شماره 61، صفحه 354، چاپ لوس آنجلس، در این مورد نوشتم.
* * *
هیأت اجرایی ِ يونسكو (بخش علمی، آموزشی و
فرهنگی سازمان ملل متحد) در یکصد و پنجاه
و پنجمین اجلاس خود در سال 1998 از دبیر کل یونسکو درخواست نمود تا برای اجرای
یک برنامه بدیع فرهنگی بودجه ای اختصاص یابد. نام ِ این برنامه – آن طور که در
ایران از آن نام برده می شود –"شاهكارهای ِ شفاهی و غير ِ ملموس ِ میراث ِ
بشری"
(Masterpieces
of the
Oral and Intangible Heritage of Humanity)
است و هدف آن حفظ و احیای زبان، ادبيات شفاهی، موسيقی، رقص، بازی، اسطوره
شناسی، آداب و آيين ها، صنايع دستی و هنرهای سنتی می باشد.
بر اساس مقررّات یونسکو، هر کشور می تواند
هر دو سال یک بار پرونده ای از یک شاهکار مستقل را به اضافه پرونده ي یک شاهکار
مشترک منطقه ای به یونسکو ارائه دهد. هر
کشور برای ثبت شاهکار مستقل خود و یا به نمایندگی از طرف کشورهای حوزه برای
شاهکار مشترک باید گزارش جامعی در حدود 50 صفحه به زبان انگلیسی يا فرانسه و دو
فیلم يکی به طول دوساعت ودیگری ده دقیقه در باره آن شاهکار تهیّه و در موعد
مقرر به یونسکو ارائه دهد تا برای تصمیم
گیری در اجلاس عمومی مطرح شود.
یونسکو دو اجلاس در سالهای 2001 و 2003
داشته و دو بیانیّه زیر عنوان "بيانيّه شاهكارهای شفاهی و غير ملموس میراث
بشری"
(Proclamation
of Masterpieces of the Oral and Intangible
Heritage
of Humanity)
تهيّه نموده و تا به حال حدود 50 اثر توسط کشورهایی چون ایتالیا، ویتنام،
ازبکستان، تاجیکستان و عراق در فهرست
شاهكارهای
شفاهی و غير ملموس میراث بشری ي يونسكو به
ثبت رسيده است؛ امّا تا کنون شاهکاری برای ايران ثبت نشده است.
کشورها در به
ثبت رساندن شاهکارهای شفاهی به رقابت با یکدیگر برخاسته اند؛ به طوری که آلمان
و فرانسه قصّه ي هزار و
یک شب را به نام خود به ثبت رسانده اند و ترکیّه نیز نقشه ي مشابهی
برای ثبت ِ تعزیه دارد؛ در حالی که گفته می شود
تعزیه قدیمی ترین نمایش ایرانی است که به صورت
میدانی انجام می شود و سابقه ي آن حتی به قبل از اسلام بر می گردد.
* * *
آیین باستانی ي نوروز در حوزه ي تمدّنی ي
ایران واقع است و با آن که زمان و کلیّات مراسم نوروز
در بین ده کشور منطقه مشترک است معهذا جزئیات آن در میان این کشورها متفاوت می
باشد. ایران به عنوان نماینده ي کشورهای حوزه ي نوروز
و هماهنگ کننده این فعالیت مأموریّت یافته تا مدارک لازم را تهیه و پرونده ي
نوروز را برای رسیدگی در اجلاس سال 2005 تسلیم
نماید. این رسالت بر عهده سازمان میراث
فرهنگی کشور قرار گرفته تا پرونده نوروز
را به عنوان پرونده ای مشترک از سوی کشورهای حوزه ي ِ تمدّن ایران (احتمالا
همراه با پرونده ي مستقلی از شاهکار دیگری در زمینه ي هنرها و آیین های سنّتی
ایران) برای ثبت به یونسکو ارائه دهد.
شاید اشاره به این نکته در این جا بی تناسب نباشد که این جانب در فرصت دیدار از
ایران در آگوست 2004 که درصدد یافتن اطلاعات بیشتری در مورد
نوروز بودم، فکرکردم بد نیست با یکی دو تن از
مؤلفان یا محققانی که کتاب یا نشریّه ي آنها را در دست داشتم تماس بگیرم. یکی
از این کتابها از انتشارات سازمان میراث
فرهنگی کشور بود و توانستم با مؤلف مورد نظر تلفنی صحبت کنم. ایشان
پیشنهاد کردند که این جانب نقدا و قبل از ملاقاتشان در جلسه ای که قرار بود روز
بعد (11 آگوست 2004) به منظور هماهنگ کردن تلاشهای "کشور های برگزارکننده ي
نوروز" در به ثبت رساندن
نوروز در فهرست "شاهکارهای شفاهی و غیرملموس
میراث بشری" در دفتر یونسکو در تهران
تشکیل شود، شرکت نمایم. من نیز چنین کردم و در فرصت های بعدی ایشان را ملاقات
نمودم. اگر پیشنهاد آن روز ایشان نبود، امروز این نوشتار به این صورت تهیّه نمی
شد.
در آن جلسه نمایندگان شش کشور آذربایجان، افغانستان، پاکستان، قزاقستان،
قرقیزستان و هندوستان قطعنامه ي این گردهمایی را مبنی بر انتخاب ایران به عنوان
کشور هماهنگ کننده امضاء نمودند؛ در حالی که دو کشور ازبکستان و ترکیّه امضای
آن را به بعد موکول کردند. کشور تاجیکستان در این گردهمایی شرکت نداشت؛ ولی
آمادگی خود را برای امضاء اعلام نموده بود. در این همایش کلمه
نوروز به چند شکل بر روی اوراق و پوسترها
نوشته شده بود و این جانب توضیح لازم را دادم و توصیه ي
دکتر یارشاطر را به اطّلاع حاضران رساندم. از
آن پس یونسکو و
سازمان میراث فرهنگی کشور، شکل
ِ پیشنهادی ي ِ
Nowruz
را در همه جا به کار برده اند.
*
بسیاری از نهادهای عمده ي آموزشی و فرهنگی چه در داخل کشور مانند
دفتر پژوهشهای فرهنگی و چه در
خارج از ايران نگارش کلمه نوروز را به شکل
Nowruz
برگزیده اند. از جمله بنیاد میراث ایران
وابسته به دانشگاه آکسفورد
در انگلستان، در پاسخ مورخ 21 سپتامبر 2004
به نامه اینجانب، اعلام داشت که از این پس در کلیه نشریات خود شکل پیشنهادی ي ِ
Nowruz
را به کار خواهدبرد.
جالب آن که پزوهشگر نامور ایرانی، زنده یاد دکتر
محمّد مقدّم در رساله دکترای خود زیر عنوان "ریشه های هند واروپایی جشن
های سال نو ایرانی" که در سال 1938
(قبل از جنگ جهانی دوم) به دانشگاه
Princeton
آمریکا ارائه نموده، نوروز را به صورت
Nowruz
نوشته است. (ضمنا رییس جمهور آمریکا نیز در پیام تبریک نوروزی ي خود به
ایرانیان مقیم آمریکا در تاریخ بيستم مارس 2003، کلمه ي
نوروز را به صورت
Nowruz
به کار برد.)
* * *
انتظار می رود کلیه هموطنان عزيز اين
نحو نگارش ِ نوروز را به خاطر بسپارند و به
ديگران نيز بگويند تا، برای یکنواختی، همگان در نوشته های خود،
نوروز و سال ِ نو ِ ايرانی را به این شکل
معرّفی نمايند.
ششم ِ
فروردين، نوروز ِ بزرگ فرخنده باد!
-
پيوست پنجم بر «جُنگ ِ نوروزي»
يادداشت
ويراستار
دوشنبه ششم
فروردين ١٣٨٦
"نوروز نخستين روز از فروردينماه و پيشانی ي ِ سال ِ نو است
و ششم فروردين ماه، نوروز ِ بزرگ ناميده میشد
و باشکوهترين بخش ِ جشن ِ ايشان نيز در اين روز بود."
(ابوريحان
بيرونی در کتاب "التفهيم لاوائل ِ صِناعَة
التنجيم")
در ايران
باستان، خُردادْ روز ( ششمين روز) از فروردين ماه،
در ميان ِ روزهاي جشنْ آيين ِ بزرگ ِ نوروز،
ويژگي داشت و آن را نوروز ِ بزرگ يا
نوروز ِ ويژه يا
نوروز ِ خُردادي مي ناميدند. شهرياران ايران در اين روز، جشني بزرگ
برپامي داشتند و درهاي بارگاه خود را به روي شاباش گويان مي گشودند.
درباره ي اين
روز و بايستگي ها و شايستگي هايش در متنهاي كهن ِ باستاني و متنهاي فارسي و
عربي ي ِ هزاره ي اخير بسيار نوشته اند كه نوشتار
ابوريحان بيروني در اين زمينه، نمونه اي از آنهاست. با اين همه پيشينه و
بُنياد و چرايي ي برگزيدن ِ اين روز و ويژه گردانيدن ِ آن، چندان روشن نيست و
شايد بتوان گفت كه نمادي است از پايان ِ گاه هاي ِ ششگانه ي آفرينش در اسطوره
هاي كهن ايراني و از آن جا كه همه ي جشن نوروز،
آيين ِ نمادين ِ نوزايي ي ِ جان و جهان
و زندگي است، اين روز به منزله ي هنگام ِ اوج ِ اين فرآيند، بسيار
ارجمند شناخته شده است.
بعدها در
زرتشتيگري ي پسين -- كه در
روزگار ِ ساسانيان سامان يافت
-- به سبب ِ والايي ِ ارج ِ اين روز در فرهنگ و نهاد ِ ايرانيان، اين روز را به
منزله ي زادْروز ِ زرتشت شناختند كه هيچ
پشتوانه و بنياد ِ تاريخي و گاه شناختي نداشت؛ زيرا زادْسال ِ فرزانه ي باستاني
ي ايران نيز به قطع و يقين شناخته نيست تا چه رسد به زادْ روز ِ او. آنچه در
اين باره گفته و نوشته شده، بر پايه ي برآوردها و گمانه زني ها و سختْ نسبي
است. چُنين فرآيندي، درست همانند ِ تعيين ِ بيست و پنجم ماه دسامبر (زادْروز ِ
اسطورگي ي ايزد مهر) به منزله ي زادْروز
عيسي مسيح از سوي كارگزاران كليسا در چند سده پس
از روزگار عيسي است.به هر روي، زرتشتيان تا به
امروز، ششم ِ فروردين را زادْروز ِ زرتشت مي
شناسند و جشنْ آيين ِ ويژه اي در آتشكده هاي خود برپا مي دارند و ازهمين رو،
اين روز را از ديگرْ روزهاي نوروز متمايز و
ممتاز مي شمارند.
درباره ي اين
روز و ويژگي ي ديني و آييني ي زرتشتي و نيز برخي از پشتوانه هاي اسطورگي ي آن،
گزارشي خواندني در يك متن ِ پازند آمده است كه در
گفتاري با عنوان ِ نوروز در
يك متن ِ پازند به قلم دستور كايوجي -
دستور پشوتن ميرزا، از پارسيان هندوستان، به دقّت و روشني (بي هيچ گونه
اشاره اي به زادْروز ِ زرتشت در اين هنگام)
تحليل گرديده و دريچه اي است به شناخت بهتر ِ ويژگيهاي اين روز. (←
ايران شناخت،
بيست گفتار ِ پژوهشي ِ ايران شناختي،
يادنامه ي استاد آ. و. ويليامز جَكسُن،
گزارش ِ جليل دوستخواه، نشر ِ آگه، تهران- ١٣٨٤،
صص ٢٢١- ٢٢٦)
كساني نيز، اين
روز را جدا از نگرش ِ ديني ي زرتشتي بدان، به عنوان ِ
روز ِ پدر پيشنهادمي كنند كه مي تواند پذيرفتني باشد و مناسبت فرخنده اي
گردد با يادْكرد از سنّت ِ باستاني ي ايرانيان.
هرچه بوده است
و هرچه هست، ششم فروردين، نوروز ِ خُردادي/ نوروز ِ
بزرگ / نوروز ِ ويژه را به همه ي ايرانيان و دوست داران ِ فرهنگ ِ
ايراني شادباش و فرخنده باد مي گويم. كهنگي و فرسودگي و ايستايي از زندگي مان
دور گرداد و هر روزمان نوروز و سرشار از نوآييني و پويايي باد!
|